سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 594

صفحه 594

منافاتی ندارد. سرّش هم این است که مقدور بالواسطه هم از نظر عقل مقدور است و دائرۀ مقدوریت، منحصر به مقدوریت بلاواسطه نیست. لذا هیچ وجهی ندارد که اگر تکلیف متعلق به معلول شد، شما تکلیف متعلق به معلول را متوجه به علت کنید و معلول را از دائرۀ تکلیف خارج کنید. هم«القه فی النار» تکلیف حقیقی است و هم«احرقه بالنار» و شرط در هر دو وجود دارد«لان الشرط مطلق القدره لا خصوص القدره بلا واسطه» لذا اصل دلیل و اصل بیان هم فی نفسه فاسد است علاوۀ بر این که ارتباطی به بحث مقدمۀ واجب نمی تواند داشته باشد.

فرق میان شرائط شرعیه و شرائط عقلیه و عادیه

تفصیل دوم در این بحث این است که گفته اند: بین شرائط شرعیه و شرائط عقلیه و عادیه فرق است؛ در شرائط عقلیه و عادیه، قائل به وجوب غیری نیستیم همان لابدیت عقلیه در شرائط عقلیه و عادیه حاکم است. اما در شرائط شرعیه، قائل به وجوب غیری هستیم. این تفصیل در حقیقت تفصیل در محل بحث است؛ لذا اشکال در تفصیل قبلی به این تفصیل وارد نیست. از نظر مدعا تفصیل واقعی فی محل البحث، شرائط شرعیه وجوب غیری دارد؛ اما شرائط عقلیه و عادیه وجوب غیری ندارد و ملازمه در مورد آنها ثابت نیست. چرا؟ یک جملۀ کوتاهی به عنوان استدلال بر این مدعی ذکر کردند که این را باید بررسی کنیم. این طور می گویند: شرائط عقلیه و عادیه، در حقیقت نیاز به تبیین شارع ندارد، اگر شرط عقلی بود، معنایش این است که مقدمیت را خود عقل حکم می کند. به عبارت روشن تر در مقدمات عقلیه بیان موضوع و حکم هر دو با عقل است، هم می گوید: هذه مقدمه و هم می گوید: که مقدمه لابدیت دارد و باید أتیان به مقدمه بشود، در شرائط عادیه هم اگر نظرتان باشد یک قسم به شرائط عقلیه برمی گشت، یک قسمش هم از محل نزاع خارج بود.

در بحث مقدمۀ واجب جایی که تقسیم می کردند، می گفتند: «المقدمه قد تکون شرعیه و قد تکون عقلیه و قد تکون عادیه»، از عادیه دو معنا می کردند که یک نوعش رجوع به مقدمات عقلیه می کرد، این نوعی که رجوع به مقدمات عقلیه می کند باز بیان موضوع و حکم هر دو با عقل است، هم عقل می گوید: هذه مقدمه و هم می گوید: کل مقدمه حتما باید در خارج أتیان بشود و لابدیت و لزوم عقلی دارد. اما در شرائط شرعیه که عقل نمی تواند شرطیت یک شرط شرعی را درک کند؛ عقل از کجا می تواند درک کند که وضو شرطیت برای نماز دارد؟ ستر، شرطیت برای نماز دارد؟ لذا اینها این طوری تعبیر کردند، تعبیرشان این است، می گویند: «لو لا وجوبه شرعا، لما کان شرطا» اگر وجوب غیری شرط نباشد اگر وجوب غیری وضو نباشد«لما کان شرطا» پس دیگر شرطیتی نمی تواند داشته باشد. به لحاظ این که وجوب در محل نزاع و مورد بحث، وجوب غیری است؛ ولو این که در این

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه