سیری کامل در اصول فقه : دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 8 صفحه 46

صفحه 46

هست. انسان نمی گوید که«اکرم العالم» و«اکرم کلّ عالم» عین هم هستند، او به کلمۀ کل دلالت بر عموم می کند، این به کونه مفردا معرّفا باللام دلالت بر عموم می کند و عموم به معنای نظارت و تعرّض افراد است. پس اگر مدعی دلالت، از راه دلالت وضعی لفظی بخواهد این مسأله را مدعی شود، جوابش به همین کیفیّتی بود که ملاحظه کردید، لکن ممکن است او ادعای دیگری داشته باشد.

روی همان مطلبی که در چند جلسۀ قبل بحث کردیم که یک تقسیمی برای عموم هست به استغراقی و مجموعی و بدلی، منتها یک اختلافی بود که تقسیم آیا در ذات عموم مطرح است یا به لحاظ کیفیّت تعلّق حکم به عام مطرح است، آن طوری که مرحوم آخوند معتقد بودند و در مقابل گفتیم، یک تقسیمی برای مطلق شده که این دیگر در فرمایشات مثل مرحوم آخوند زیاد به چشم می خورد که «المطلق قد یکون شمولیّا و قد یکون بدلیّا».

تفاوت مطلق و عام در متعلق

در یک بحث مفصّلی ما این تقسیم را اصلا به کلّی در باب مطلق انکار کردیم، گفتیم: مسأله شمولیّت، مساوق با مسأله کثرت و افراد و مصادیق است، درحالی که در باب مطلق آنچه که بعد از جریان مقدّمات حکمت ثابت می شود و نتیجۀ جریان مقدّمات حکمت است، این است که«نفس الطبیعه متعلقه للحکم» وقتی که خداوند می فرماید: «أَحَلَّ اللّهُ الْبَیْعَ » یعنی آن چیزی که موضوع و متعلق برای حکم به حلیّت(که معنای حلیّت، حلیّت وضعی است، یعنی صحّت و نفوذ و تصرّف) قرار داده شده الطبیعه است، «طبیعه البیع». منتها لازمۀ حکم و تعلّق حکم به طبیعت این است که هر کجا شما یک مصداقی برای این طبیعت پیدا کردید، حکم به حلیّت هم انطباق بر آن پیدا می کند، امّا متعلق حکم به حلیّت در«احلّ الله البیع» کلّ بیع نیست.

کلّ بیع ناظر به افراد و مصادیق است و در باب مطلق، نتیجۀ مقدّمات حکمت این است که البیع یعنی«طبیعه البیع و ماهیه البیع، تمام الموضوع للحکم بالحلیّه» است و اصلا هیچ توجّه و تعرّضی نسبت به افراد ندارد و نمی تواند هم نسبت به افراد تعرّض داشته باشد؛ برای این که مکرّر گفتیم که اگر انسان بخواهد تعرّضی(تعرّض دلالتی) نسبت به افراد داشته باشد، باید یا بالمطابقه دلالت کند یا بالتضمّن یا بالالتزام. آیا دلالت انسان بر زید، بالمطابقه است، یعنی زید موضوع له لفظ انسان است ؟ آیا زید جزء موضوع له لفظ انسان است ؟ آیا زید لازم موضوع له لفظ انسان است ؟ هیچ کدام نیست، آن چیزی که هست این است که زید مصداق انسان است، یعنی این طبیعت با زید در خارج اتّحاد وجودی دارند و این مصداق از برای این طبیعت است. مصداقیّت و فردیّت یک معناست، مدلولیّت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه