سیری کامل در اصول فقه : دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 8 صفحه 525

صفحه 525

که این دوتا را کاملا از یک سنخ قرار بدهد، آن عبارت از این معناست که تخصیص افراد عرضیه را خارج می کند. یعنی«لا تکرم الفساق من العلماء» با اینکه فساق از علماء در همان زمان صدور«اکرم العلماء» وجود داشتند، تخصیص می آید این افراد عرضیه را مقراض می کند و کنار می گذارد. نسخ هم افراد را خارج می کند، اما افراد طولیه، افراد در زمانهای بعد از نسخ را.

اثر نسخ این است که افراد«بعد تحقق النسخ» را خارج می کند و حکمشان را تغییر می دهد. آن وقت این مستدل می گوید که از یک طرف شما قبول دارید که«نسخ الکتاب بخبر الواحد لیس بجائز» از طرف دیگر ما بین نسخ و تخصیص فرقی نمی بینیم نسخ یک نوعی از تخصیص است و برای این نوع خصوصیتی ملاحظه نمی شود. پس اگر«نسخ الکتاب بخبر الواحد» امر غیر جائزی شد لازمه اش این است که تخصیص کتاب هم به خبر واحد یک امر غیرجائزی باشد. شما چه فرقی می توانید بین نسخ و بین تخصیص بیان کنید؟ این هم یک دلیلی است که اینها اقامه کرده اند. حالا در جواب این دلیل دقت بفرمایید: مخصوصا نکته ای در رابطۀ با قرآنیّت اینجا مطرح است، که ان شاء الله عرض می کنیم.

پرسش:

1 - آیا در آیات قرآن کریم اختلاف وجود دارد؟ عام و خاص را چگونه توجیه می کنید؟

2 - آیا«اکرم العلماء الاّ الفساق منهم» به صورت مخصص متصل با«اکرم العلماء» و«لا تکرم الفساق من العلماء» به صورت مخصص منفصل فرقی باهم دارند؟ توضیح دهید.

3 - آیا روایت«ما خالف قول ربنا لم نقله...» آبی از تخصیص است ؟ روایت را توضیح دهید.

4 - آیا نسخ نوعی تخصیص است توضیح داده و تفاوت آن را با تخصیص اصطلاحی بیان کنید.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه