سیری کامل در اصول فقه : دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 8 صفحه 6

صفحه 6

شمول نسبت به مصادیق، ولو به نحو اجمال، همان طوری که در الفاظ عموم ذکر کردیم.

منشاء دلالت مطلق بر شمول

اینجا سؤالی پیش می آید که این شمول را شما از کجا می آورید؟ منشأ این شمول چیست ؟ در «اکرم کل عالم» شما می گویید که ما یک عالم داریم، یک کلمۀ کل داریم، آن که ما را هدایت به افراد می کند و لو به نحو اجمال، این است که کلمۀ کل به حسب لغت عرب وضع شده«للدّلاله علی جمیع الافراد» حرف درستی است. عالم دلالت بر طبیعت می کند، کل هم دلالت بر جمیع الافراد می کند.

معنای کل عالم یعنی جمیع افراد طبیعت العالم. که اگر از ما سؤال کنند می گوییم: طبیعتش را از العالم استفاده می کنیم، افرادش را هم از کلمۀ کل. در«اعتق الرقبه» یا«احل الله البیع» که«الف و لام» البیع برای جنس است، بیع که دلالت بر طبیعت بیع می کند، ال هم که مفادش جنس است. این شمول از کجا استفاده می شود؟ شمول را ما از کجا استفاده کنیم، آیا کلمۀ«احلّ » دلالت بر شمول دارد؟ الله دلالت بر شمول دارد؟ البیع دلالت بر شمول دارد؟ چه دلالت بر شمول می کند؟

آن که در ذهن شما ممکن است بیاید این است که ما مکرر جوابش را هم بیان کردیم و آن این است که طبیعت که همین طوری نمی تواند تحقق پیدا کند، طبیعت در ضمن وجود و در قالب افراد و خصوصیات فردیه تحقق پیدا می کند و در حقیقت طبیعت متحد با افرادش هست. «الحق أنّ وجود الطبیعی» در منطق خواندیم«عین وجود افراده». می گوییم اینها همه درست، اما از نظر وضع و دلالت، کلمۀ رقبه و کلمۀ بیع برای چه وضع شده است ؟ کلمۀ انسان برای«حیوان الناطق» وضع شده، سرسوزنی بخواهید اضافه کنید بر حیوان الناطق این خارج از معنای انسان است. حتی قبل از خصوصیات فردیه اگر پای وجود را هم، بخواهید در کار بیاورید این خارج از مدلول لفظ انسان است، لفظ انسان برای«الحیوان الناطق الموجود» وضع نشده است؛ حتی کلمۀ وجود در مفاد انسان نیست. به دلیل این که شما می گویید«ماهیه الانسان قد تکون موجوده و قد تکون معدومه».

مسألۀ وجود و عدم این طوری که در فلسفه ملاحظه کردید در رابطۀ با ماهیات ممکنه، نسبتش «علی السواء» است. سرسوزنی نه وجود راجح نسبت به ماهیات ممکن است و نه عدم نسبت به ماهیات ممکنه رجحان دارد، وجود و عدم در اضافۀ به ماهیات ممکنه ارتباطشان«علی حدّ سواء» است. پس وقتی که ماهیت نسبتش به وجود و عدم چنین نسبتی هست، لفظ انسان و اسماء اجناس مثل رجل و امثال ذلک اینها برای ماهیت وضع شده است، انسان برای«حیوان الناطق لیس الا». حالا این حیوان الناطق اگر بخواهد وجود پیدا کند که گاهی وجود پیدا می کند«بعد الوجود» هم در ضمن

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه