سیری کامل در اصول فقه : دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 8 صفحه 611

صفحه 611

بله؛ بعد در ذیل کلامشان یک اطلاق مقامی درست می کردند، و از طریق اطلاق مقامی، یک استفاده هایی داشتند. اما اطلاق لفظی که مربوط به اصاله الاطلاق است را می فرمودند: امکان ندارد.

این روی همین مبنا درست درمی آید، که ما تقابل اطلاق و تقیید را، تقابل عدم و ملکه بدانیم، و الا اگر تقابلشان، تقابل سلب و ایجاب باشد، ولو نشود که«اتوا الزکاه» مقید به قصد قربت بشود، - در سلب و ایجاب این مسائل، (صلاحیت و استعداد) مطرح نیست - باید تمسک به اصاله الاطلاق امکان داشته باشد.

پس این بیان ایشان که در موارد دیگری از کفایه هم اشاره به آن دارند، دلیل بر این است که ایشان تقابل را، تقابل سلب و ایجاب نمی داند، بلکه تقابل را، تقابل عدم و ملکه می داند، و آنچه که در ذهنها هم وجود دارد مساعد با همین معنا است.

توسعه اطلاق و تقیید به غیر حکم

آخرین حرفی که اینجا اشاره کنیم و از تعریف مطلق و این جهاتش بگذریم، این است که درست است که ما در فقه، مسألۀ اطلاق و تقیید را بیشتر در رابطۀ با حکم مرتبط می دانیم، اما در عین حال نه واقعیت این طور است، و نه اینکه در فقه هم به طورکلی در رابطۀ با حکم مطرح باشد و می شود اصلا حکمی وجود نداشته باشد. ما در معنی اطلاق اصلا لفظ را معتبر نمی دانیم، و اطلاق و تقیید را در رابطۀ با خود معنا می دانیم، لذا اگر برای ماهیت انسان حتی لفظ انسان هم وضع نشده باشد، می توانیم بگوییم: «ماهیه الانسان ماهیه مطلقه»، یعنی هیچ تقیّد به علم و جهل و فسق و عدالت و ایمان و کفر و امثال ذلک ندارد. لکن چون بیشتر ما مسألۀ مطلق و مقید را در رابطۀ با احکام مطرح می کنیم، لذا تا کلمۀ مطلق و مقید گفته می شود مثل اینکه عنوان حکم هم در برابر ما سبز می شود، درحالی که این طور نیست که اطلاق و تقیید به طورکلی در رابطۀ با حکم باشد. در همین مثال«اعتق الرقبه» و«اعتق الرقبه المومنه» یا«لا تعتق الرقبه الکافره»، اینجا اطلاق و تقیید در رابطۀ با عتق است. عتق مضاف الی الرقبه است، که آیا عتق الرقبه متعلق حکم است، یا عتق الرقبه المومنه ؟ اما در متعلق، مسألۀ اطلاق و تقیید مطرح است، و اگر در رابطۀ با خود حکم بخواهیم مطرح کنیم، باید شبیه«اذا زالت الشمس فقد وجب» نماز ظهر و عصر، آنجا حکم مقید به زوال الشمس است.

گاهی هم ممکن است ما تقیید را نه در رابطۀ با حکم بدانیم، نه در رابطه با متعلق بدانیم، بلکه در رابطۀ با مکلف بدانیم. اطلاق و تقیید در رابطۀ با مکلف مثل فرض کنید آیۀ نماز را که انسان ملاحظه می کند: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا - مثلا - أَقِیمُوا الصَّلاهَ »، اینجا دیگر قیدی در مکلف وجود ندارد،

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه