سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 111

صفحه 111

پس ما می توانیم بگوییم که«اذا کان الشیء بنوعه مجهولا یصح ان یقال: ان هذا الشیء مجهول»، و در شبهۀ موضوعیۀ دائر بین خمر و خلّ هم همین مسأله هست. شما می دانید که«هذا مایع و شربه شرب المایع» لکن نمی دانید که آیا این مایع، نوعیت خمر را دارد یا نوعیت خلّ را دارد، و«حیث ان نوعه مجهول و مشکوک» می توانیم بگوییم که«شرب هذا المایع یکون مجهولا لنا».

پس اینکه مرحوم محقق اراکی می فرماید: در باب شبهات موضوعیه خود فعل مجهول نیست بلکه عنوان فعل مجهول است، اگر مقصود ایشان، این باشد که ما نمی توانیم جهالت را به خود فعل به نحو حقیقت اسناد بدهیم، این حرف غیر صحیحی است، و اگر توانستیم جهالت را به نحو حقیقت به خود فعل نسبت بدهیم، روی عنوان اینکه نوعش مشکوک است و نوعیت، غیر معلوم است، پس در«ما لا یعلمون» فرقی نیست بین اینکه حکم، مجهول باشد مثل شبهات حکمیه یا فعل، مشکوک باشد مثل شبهات موضوعیه.

نتیجه این می شود که این بیان محقق اراکی در جواب از وحدت سیاق، نه آن قسمت اول که دیروز جوابش را عرض کردیم و نه این قسمت دوم که امام بزرگوار(قدس سره) مناقشه کرده اند و جواب داده اند، نتوانست از وحدت سیاق جواب باشد.

لازمۀ سعۀ معنای ما موصوله

اما مرحوم محقق حائری(مؤسس بزرگوار حوزۀ علمیۀ قم) در کتاب«درر» که از کتابهای بسیار نفیس اصولی و خیلی هم موجز و ملخص است، در آنجا ایشان اینطور جواب داده اند که(حرف بسیار متین و صحیحی است) ما در همان«ما اضطروا الیه» و«ما اکره علیه» هم قبول نداریم که«ما» موصوله در فعل استعمال شده باشد. درست است که اکراه به فعل متعلق می شود، اکراه به شرب خمر تعلق می گیرد، اضطرار به شرب خمر تعلق می گیرد، و حتی معقول نیست که اکراه و اضطرار به غیر فعل متعلق شود، اما لازمۀ این معنی این نیست که در«ما اضطروا الیه» و«ما اکره علیه» مقصود از«ما» موصوله و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه