سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 115

صفحه 115

ابهامی خودش استعمال شده است و به اندازۀ سعۀ دائرۀ صلۀ آن، این هم توسعه پیدا می کند. بعباره اخری: سعه و ضیق آن، تابع سعه و ضیق صله است بدون اینکه تعدد استعمال و تعدد مستعمل فیه در کار باشد، شبیه همان ما یؤکل و ما یرائی که در کلام محقق حائری به عنوان مثال ذکر شده بود. پس اگر کسی بخواهد از راه استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد حدیث رفع را نسبت به فقرۀ«ما لا یعلمون» از شبهات حکمیه کنار ببرد، به این بیان، این هم غیر صحیح است.

استفادۀ ثقل مرفوع از استعمال کلمۀ«رفع» و جواب آن

یک بیان دیگری هست که خیلی ضعیف است که کسی بگوید: کلمۀ رفع خودش این معنی را به ذهن انسان می آورد که خداوند روی امتنان و تفضل بر امت اسلامی، یک امور سنگینی را از این امت برداشته است که بواسطۀ استعمال کلمۀ رفع، ما احساس می کنیم که در مرفوع، یک سنگینی و ثقالتی وجود دارد، مثل اینکه تعبیر می کنند مثلا مالیات برداشته شد، عوارض مثلا مهم فلان شیء برداشته شد، پیداست که اینها یک امور سنگینی است که با کلمۀ رفع متناسب و ملائم است، لذا در شبهات حکمیه اگر بخواهیم بگوییم: حدیث رفع حکم را برمی دارد، حکم که ثقالت ندارد، حکم اصلا به مکلف ارتباطی ندارد، حکم، کار مولی است، عمل مولی است، باید یک چیزی که به مکلف ارتباط دارد و در آن ثقالت هست برداشته شود، و این فقط با شبهات موضوعیه متناسب است.

لکن عرض کردم که این حرف، خیلی حرف غیرصحیحی است، اولا اینکه شما می گویید: فعل، ثقیل است، چه چیز فعل ثقیل است؟ وجود فعل او عدمه؟ شما که می خواهید بگویید: این شبهات موضوعیه را می گیرد، هم شبهات موضوعیه وجوبیه را می گیرد، هم شبهات موضوعیۀ تحریمیه را می گیرد، در شبهات موضوعیۀ وجوبیه، وجود الفعل مطرح است، در شبهات موضوعیۀ تحریمیه عدم الفعل مطرح است، پس اینکه شما می گویید: فعل، ثقیل است، وجود الفعل، ثقیل است، عدم الفعل ثقیل است؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه