سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 134

صفحه 134

صحیحا مجزیا» اما اگر عنوان مأموربه بر آن منطبق نباشد چطور می توانیم ما به صحت و اجزاء حکم کنیم؟

معنای امر به طبیعت مأموربه در باب عبادات

می گوییم: ما از همین راه حکومت، یک قسمتش را درست کردیم، یک توضیحی هم کنار این می گذاریم تا همین مسألۀ انطباق مأموربه بر مأتی به تحقق پیدا می کند و آن این است: در باب عبادات(مخصوصا) اینطور نیست که هر گروهی، یک امر خاصی داشته باشند، مثلا آنهایی که نمازشان تمام است، یک امر خاصی به اینها توجه پیدا کرده به اقامۀ نماز تمام، آنهایی که مسافرند یک امر دیگری به اینها توجه پیدا کرده به عنوان نماز قصر، آنهایی که عالمند یک امر خاص، آنهایی که جاهلند هکذا، آنهایی که ذاکر هستند یک امر خاصی به آنها متعلق شده و آنهایی که ناسی هستند یک امر مخصوصی(که خود این هم یک مشکله ای دارد که ان شاء الله عرض می کنیم.) مسأله اصلا این نیست، کما اینکه در باب اجماع در بحث اجزاء وقتی که بحث را مطرح کردیم آنجا ملاحظه کردید که ظاهر عبارات مرحوم آخوند و دیگران این است که ما سه جور امر داریم: امر واقعی اولی داریم، امر واقعی ثانوی یا به تعبیر دیگر اضطراری داریم و امر ظاهری داریم، لذا بحث کردند که آیا اتیان به مأموربه به امر واقعی ثانوی، مجزی از امر اولی هست یا نه؟ بحث کردند که آیا اتیان به مأموربه به امر ظاهری، مجزی از امر واقعی هست یا نه؟

ما آنجا عرض کردیم که اصلا سه نوع امر نداریم، امری که وجود دارد همین است که به طبیعت و ماهیت صلاه متعلق شده است به عنوان«اقیموا الصلاه» یا«اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل» و معنای«اقیموا الصلاه» هم همان نماز خواندن است، نه یک معنای اضافی داشته باشد. این«اقیموا الصلاه» به همه متوجه است، منتها ادلۀ دیگر می آید مأموربه را مشخص می کند و تقسیم می کند. امر به ماهیت صلاه متعلق است، آنکه نمازش نماز حاضر است، همین«اقیموا الصلاه» به او توجه دارد، آنکه مسافر است همین است، عالم همین است، جاهل همین است، ذاکر همین است، ناسی همینطور، قائم،

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه