سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 148

صفحه 148

بر مأتی به می باشد، «فالعقل یحکم بالاجزاء و بالکفایه و صحه العباده». در حقیقت، این مسائل، مسائل عقلی است و شما می خواهید بواسطه«رفع ما نسوه» این آثار عقلیه را بار بکنید و بگویید: اگر سوره ای منسی شد، «تصح العباده، تکفی العباده الفاقده للسوره المنسیه» در حالی که این کفایت، این صحت، این تمامیت، مسائل عقلی است و حدیث رفع مثل همان لا تنقض چیزی جز مسائل و آثار شرعیه را نمی تواند رفع کند.

ارتباط جزئیت و شرطیت به شارع

جواب این بیان از حرفهای ما روشن شد. بعد از آنکه ما«ما نسوه» را عبارت از خود سوره و وجود سوره و فعل سوره دانستیم، می گوییم: حدیث رفع مستقیما دلالت بر صحت و اجزاء نمی کند بلکه حدیث رفع مقدمۀ این کار را فراهم می کند. جزئیت، یک مطلبی است که به خود شارع مربوط است و اثبات و نفی آن، به دست شارع است، منتها بحث است که وقتی که شارع می خواهد جزئیت را برای شیئی جعل کند، آیا بدون واسطه می تواند همین طور روی کرسی تشریع بنشیند و جعل جزئیت بکند یا اینکه جزئیت به اثبات منشأ انتزاع درست می شود، یعنی وقتی که شارع، مأمور به را مرکب از چند شیء قرار داد و امر خودش را متعلق به این مجموعه کرد، «ینتزع من تعلق الامر بالمجموع المرکب» اینکه اجزاء مرکب، در مأمور به جزئیت دارد؛ اما علی ایّ حال زمام اثبات و نفی جزئیت، دست شارع است یا مستقیما بتواند جعل بکند و یا با جعل و رفع، منشأ انتزاع آن، این کار را انجام بدهد.

وقتی که جزئیت، دست شارع شد، ما در رابطه با رفع«ما نسوه» می گوییم: شارع سوره را برداشته یعنی اثر شرعی سوره را. اثر شرعی سوره، جزئیت است. شارع با حدیث رفع جزئیت را برمی دارد، جزئیت را که برداشت، عقل حکم می کند به اینکه نماز بدون سوره منسیه یصح و یکفی و هو مجز. اینها مسائل عقلی بعدی است اما آنچه حدیث رفع مستقیما رفعش می کند، عبارت از حکم شرعی است منتها حکم شرعی در اینجا حکم شرعی وضعی است که ما از آن تعبیر به جزئیت و شرطیت و امثال ذلک می کنیم.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه