سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 168

صفحه 168

این حاکم به وجوب اعاده، عقل است. عقل می گوید: عمل تو مطابق با دستور خدا نبوده، باید یک کاری کنی که عملت مطابق با دستور خداوند باشد و چون نبوده، بلند شو تکرار کن، بلند شو اعاده کن. لذا اینجا که کسی اکراه می شود علی ترک السوره، ما اینجا بی چاره ایم، بگوییم: حدیث رفع چه می کند؟! حدیث رفع باید اثر شرعی مکره علیه را بردارد. مکره علیه، ترک الجزء است. ترک الجزء، اثر شرعی ندارد، آنکه اثر شرعی است، جزئیت است آن هم مربوط به وجود سوره است نه مربوط به ترک سوره.

عدم ارتباط اکراه بر ترک جزء به حدیث رفع

پس اینجایی که علی ترک السوره اکراه می شود، بخواهیم بگوییم: جزئیت، برداشته شده، به چه ملاک؟ بخواهیم بگوییم: وجوب اعادۀ نماز برداشته شده، وجوب اعاده به حدیث رفع ارتباط ندارد، وجوب اعاده یک حکم عقلی است و حدیث رفع در رابطۀ با احکام عقلیه، هیچ نقشی نمی تواند داشته باشد، لذا حدیث رفع اینجا را نمی گیرد. ما از حدیث رفع نمی توانیم استفاده کنیم. باید اینجا دست به دامن حدیث«لا تعاد» آن هم در خصوص باب نماز بزنیم بگوییم: این نمازش مثلا درست است اگر حدیث«لا تعاد» اکراه را بگیرد. اما به خلاف مسألۀ نسیان که قبلا بحث کردیم، آنجا عرض کردیم که معنای حدیث رفع در رابطۀ با نسیان، رفع ما نسوا است و در آنجایی که نسیان جزء تحقق پیدا می کند، «ما نسوا» وجود الجزء است، لذا شما می گویید: السوره المنسیه، التشهد المنسی.

السوره المنسیه یعنی وجود السوره نه عدم السوره. «وجود السوره صار منسیا، وجود التشهد صار منسیا» لذا«ما نسوا» وجود سوره و وجود تشهد را می گرفت.

حدیث رفع می گفت که«رفع ما نسوا» آن اثر شرعی که روی«ما نسوا» بار شده کنار می رود. اثر شرعی که روی«ما نسوا» بار شده، جزئیت است، برای اینکه«ما نسوا» وجود جزئیت است، برای اینکه ما نسوا وجود جزء است، اما در اینجا مکره علیه، ترک الجزء است و ما نمی توانیم در این مسائل مسامحه کنیم. شارع اثر را روی سوره بار کرده نه روی عدم السوره، اثر را روی تشهد بار کرده نه روی عدم التشهد. لذا بین نسیان الجزء و نسیان

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه