سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 208

صفحه 208

این است که«حتی» در روایت به عنوان غایت مطرح باشد، اما اگر«حتی» غایت نبود، بلکه در واقع بازگشت به قیدی در موضوع اباحه ظاهریه بود که معنای«کل شیء مطلق» وقتی که«حتی یرد فیه نهی» هم به عنوان قید موضوع مطرح باشد این می شود: «کل شیء شکّ فی حلیته و حرمته و لم یرد فیه نهی فهو مباح بالاباحه الظاهریه» دیگر«حتی» هم به عنوان غایت روی این احتمال مطرح نیست، این به صورت غایت است لکن در باطن، قید برای موضوع است. این احتمال را ایشان در وجه دوم هم مورد عنایت قرار داده اند.

ما اینجا به ایشان عرض می کنیم که اگر مسأله به صورت غایت مطرح نباشد بلکه به صورت قیدیت مطرح باشد باز هم تخلّف حکم از موضوع لازم می آید، و یک عنوان دیگری تحقق پیدا می کند برای اینکه ما یک حکم بیشتر نداریم، غایت هم ندارد، یک موضوع مقید است و عنوان هم این جوری است: «کل شیء شک فی حلیته و حرمته و لم یرد فیه نهی واقعا». «یرد» را هم همین جور معنا می کنیم«و لم یرد فیه نهی واقعا فهو مباح بالاباحه الظاهریه» آن وقت معنایش این می شود که در اباحه ظاهریه در موضوعش دو قید دخالت دارد: یک قید«شک فی حلیته و حرمته» و یک قید هم این که«لم یرد فیه نهی واقعا».

انتفاء موضوع مرکب با انتفاء قید آن

اگر در یک شیئی به حسب واقع، نهی وارد شود، دیگر تخلّف حکم از موضوع، تحقق پیدا نکرده است بلکه اگر یکی از دو قید یک موضوع مرکب منتفی شود، لا محاله حکم، منتفی می شود نه به عنوان تخلف، بلکه به عنوان این که موضوع، مرکّب و مقید به دو قید بوده و چیزی که مقید به دو قید بوده، اگر یکی از دو قید منتفی بشود، لا محاله مقید، منتفی می شود و مقید هم که منتفی شد، موضوع، تحقق ندارد و موضوع که تحقق نداشت، دیگر معنا ندارد که حکم مترتب بر این موضوع، تحقق داشته باشد.

و بالنتیجه اگر«حتی یرد فیه نهی» را نه به عنوان غایت، بلکه به عنوان قید دوم در موضوع اخذ کنیم، اینجا اگر یک قیدی مشکوک شد، لکن به حسب واقع، «ورد فیه نهی»

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه