سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 232

صفحه 232

بیاوریم، متفرع بر این است که این حدیث را چطور بخوانیم. اگر«ما» را موصوله بدانیم، معارضه تحقق دارد، اگر«ما» مصدریۀ زمانیه شد، این حدیث سعه لا محاله محکوم دلیل وجوب احتیاط است.

عدم تبدّل شک به علم به واسطه احتیاط

آن قسمت اول بیان ایشان درست است. آنجائی که ایشان مسألۀ معارضه را بیان می فرمایند، هیچ اشکالی ندارد و مطلب به همان نحو است. اما این بحث دوم که«ما» مصدریۀ زمانیه باشد، حدیث سعه محکوم دلیل وجوب احتیاط و با آن تشبیهی که من عرض کردم مثل دلیل قاعدۀ قبح عقاب بلا بیان در مقابل دلیل وجوب احتیاط که هیچ تردیدی ندارد که دلیل وجوب احتیاط، بر قاعدۀ قبح عقاب بلا بیان تقدم دارد، آیا این فرض دوم، قابل مناقشه نیست؟

ظاهر این است که مناقشه دارد، برای اینکه اگر کلمۀ«ما» را مصدریۀ زمانیه بگیریم و بگوئیم: «الناس فی سعه مادام لا یعلمون»، اگر بخواهد یک چیزی پیدا شود که بر حدیث سعه تقدم داشته باشد، باید«لا یعلمون» را از بین ببرد، اگر یک چیزی پیدا کنید که «لا یعلمون» را متبدل به«یعلمون» بکند، این می تواند بر حدیث سعه تقدم داشته باشد. اگر بر من واجب بود که در شرب توتون مشکوک الحرمه، احتیاط کنم، آیا وجوب احتیاط، از من رفع جهل می کند؟ وجوب احتیاط، غیر عالم را متبدل به عالم می کند؟ وجوب الاحتیاط، از چه راهی عدم العلم را به علم، مبدّل می کند؟

علاوه بر این خود وجوب احتیاط مثل سایر اصول عملیه، مجری و موردشان شک است. ممکن نیست که یک اصل عملی که در مورد شک، جریان پیدا می کند، رافع شک انسان بشود، با اینکه مجرای اصل عملی، شک است، لکن نقش اصل عملی این باشد که از انسان، رفع شک بکند. این یک حرف غیر صحیح و غیرمعقولی است.

اگر سؤال کنیم که شما کجا احتیاط را واجب می کنی؟ کجا شما به عنوان دلیل وجوب احتیاط وارد می شوید؟ می گویید: من آنجائی وارد می شوم که حکم به حرمت واقعیه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه