سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 233

صفحه 233

برایم مجهول باشد. من در صورت جهل به حرمت، حکم به وجوب احتیاط می کنم. پس وجوب احتیاطی که در مورد جهل به حرمت وارد می شود و مجرایش جهل به حرمت است، آیا می تواند به عنوان بیان و علم مطرح باشد؟ این خودش می گوید: من در صورت عدم علم، حکم به وجوب احتیاط می کنم. آیا چنین چیزی ممکن است که وجوب احتیاط در مورد عدم العلم، عدم العلم را به علم مبدّل بکند؟

لذا اگر ما همین احتمال دوم را هم در روایت بدهیم که«فی سعه ما لا یعلمون» باشد باید چیزی بیاید که«لا یعلمون» را بردارد تا بر حدیث سعه، تقدم پیدا کند، و دلیل وجوب احتیاط نمی تواند«لا یعلمون» را بردارد و به جایش«یعلمون» را بنشاند تا بر دلیل سعه حاکمیت داشته باشد، لذا روی این احتمال دوم هم مسأله، مسألۀ حاکمیت نیست بلکه همان مسألۀ معارضه مطرح است.

علت تقدّم ادله وجوب احتیاط بر قاعدۀ قبح عقاب بلا بیان

در باب قاعدۀ قبح عقاب بلا بیان در مقابل دلیل وجوب احتیاط که بلا اشکال دلیل وجوب احتیاط بر قاعدۀ قبح عقاب بلا بیان تقدم دارد، چگونه این مشکل را حل می کنیم؟ در آنجا نکته ای هست. نکته اش این است؛ عقاب بلا بیان معنایش فقط بیان نسبت به تکلیف نیست، اینکه می گوید: بدون بیان، عقاب قبیح است، آیا مقصود از بیان، چیست؟ در ذهن ما همه اش این است یعنی بیان تکلیف، در حالی که به این اختصاص ندارد. عقاب بلا بیان یعنی بیانی که مصحح عقاب است. بیان مصحح عقاب، دو جور بیان است: اگر شارع بگوید: «شرب التتن حرام» این یک بیان مصحّح عقاب است، و اگر نگوید شرب توتون حرام است، لکن بگوید: در مورد جهل به حرمت، باید احتیاط کنی، این احتیاط لزومی مجعول من قبل الشارع، مصحح عقاب است و این بیانی است که مولی می تواند به استناد این بیان، مکلف را عقاب بکند. آیا اگر شارع احتیاط را واجب کند، نمی تواند به استناد ایجاب احتیاط، مکلف را عقاب کند؟

پس دو مطلب است؛ یک وقت می خواهیم اسم ایجاب الاحتیاط را علم به تکلیف

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه