سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 251

صفحه 251

استفاده بشود، این قرینه می شود بر اینکه مقصود از«ما حجب الله علمه» آن معنایی نیست که ابتداء به ذهن انسان می آید. با ملاحظۀ این عبارت، ابتداء به ذهن می آید که خداوند نخواسته که برای عباد در رابطۀ با این تکالیف، آگاهی وجود داشته باشد، نه اینکه ایادی ظلمه و امثال ذلک نقشی در این مسأله داشته باشند. کانّ این ظهور«فهو موضوع عنهم» در این که اصل جعل تکلیف من ناحیه الله، علی فرض التکلیف بوده و تکلیف، اثباتا تحقق دارد، لکن در عین حال نمی خواهد بر شما تحمیلی داشته باشد. همان عنوان امتنانی که در حدیث رفع مطرح می کردید، در اینجا وجود دارد. اگر از کلمۀ«فهو موضوع عنهم» چنین معنی و ظهوری را استفاده کردیم، این قرینه می شود بر اینکه«ما حجب الله علمه» معنایش«سکت الله» نیست، بلکه معنایش همین مسألۀ مورد بحث ما در باب برائت است.

عدم اسناد افعال قبیحه به خداوند

لکن این نکته هم به ذهن می آید که درست است، ضمن اینکه اسناد افعال به خداوند تبارک و تعالی با این علتی که ما ذکر کردیم، یک اسناد صحیحی است و ضمن اینکه هر تحسین و توبیخ متوجه همین فاعل بالمباشره است، اگر کسی مسجد بسازد، این سازنده، تحسین می شود ولو اینکه در این امر، استقلال نداشته باشد، و اگر کسی خدای نکرده معصیتی کرد، این معصیت کننده توبیخ می شود ولو اینکه استقلالی به آن معنائی که عرض کردیم در معصیت ندارد، اما در عین حال بنا این نبوده که حتی در مقام تعبیر، افعال غیرحسنه را به خداوند تبارک و تعالی اسناد بدهند، یا حداقل افعال مباحه مانعی ندارد، اما خدای نکرده یک فعل زشتی ولو اینکه توبیخش متوجه فاعل است، و از حدّ فاعل هم تجاوز نمی کند، اما اسنادش الی الله تبارک و تعالی، یک امر غیر معهود است در تعبیرات و در کلمات.

لذا در ما نحن فیه هم این حرف را بزنیم، چیزی که منشأ خفا و منشأ جهل و منشأ عدم علمش، انگیزۀ مخالفت با ائمه(علیهم السلام) بوده که در ظلمه و غاصبین حکومت و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه