سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 254

صفحه 254

است، هیچ اشکالی در این مطلب مرحوم محقق خراسانی(قدس سره) وجود نداشت زیرا در دلیل قاعدۀ طهارت، دو خصوصیت وجود دارد؛ یکی اینکه می فرماید: «کل شیء طاهر» دیگر: «شیء» را مقیّد به«فیه نجس و طاهر» نمی کند بلکه مطلقا«کل شیء طاهر»، و در غایت هم، همین مسألۀ علم را غایت قرار می دهد، «حتی تعلم انه قذر»، لذا ما از این دلیل قاعدۀ طهارت، هم در شبهات حکمیه در مسألۀ طهارت و نجاست استفاده می کنیم و هم در شبهات موضوعیه، در رابطۀ با شک در طهارت و نجاست از آن استفاده می کنیم.

فرق بین روایت«کل شیء لک حلال» با روایت«کل شیء طاهر»

اما در ما نحن فیه، یک قیدی اضافه شده که ما نحن فیه را حداقل از نظر تعبیر، از تعبیر در قاعدۀ طهارت، جدا کرده و آن این است که در غایت، این مطلب ذکر شده: «کل شیء لک حلال حتی تعرف انه حرام بعینه». این کلمۀ«بعینه» ما نحن فیه را از تعبیر در قاعدۀ طهارت، جدا کرده اما از نظر«کل شیء» هردو متساویند، نه در آنجا قید«فیه طاهر او نجس» وجود دارد و نه در این روایتی که فعلا مورد استدلال ما هست، البته این تعبیر در روایت بعدی که ما روی آن بحث می کنیم وجود دارد: «کل شیء فیه حلال و حرام فهو لک حلال حتی تعرف انه حرام بعینه فتدعه» اما در روایت فعلی مورد بحث ما، «فیه حرام و حلال» ندارد که ما از غایت استفاده می کنیم، مقصود از این«شیء» شیئی است که«شکّ فی حلیته و حرمته» چون غایت را علم قرار داده و«تعرف» به عنوان غایت مطرح است، می فهمیم که مغیّا، صورت عدم معرفت است، یعنی صورت شکّ در حلیت و حرمت، همان طوری که در قاعدۀ طهارت هم همین طور است: «کل شیء طاهر» یعنی«شک فی طهارته و نجاسته فهو طاهر حتی تعلم انه قذر».

آن خصوصیتی که با نبود این کلمۀ«بعینه» وجود داشت و آن خصوصیت این بود که هم شبهات حکمیه را شامل می شد و هم شبهات موضوعیه را شامل می شد، (عین همان چیزی که در قاعدۀ طهارت مطرح است) آیا وجود کلمۀ«بعینه» سبب می شود که این خصوصیت از این روایت گرفته شود و دیگر ما نتوانیم به این روایت در شبهات حکمیه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه