سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 256

صفحه 256

تعرف انه بعینه» یعنی بدانید که این شیء خودش، «بعینه» مربوط به اسم«انّه» است، تأکید برای اوست و به حسب ظاهر نمی تواند به«تعرف» ارتباط داشته باشد بلکه به آن مجعول «تعرف انه» ارتباط دارد یعنی خود آن شیء حرام، نه اینکه معنا این باشد یعنی«تعرف بمعرفه کامله، تعرف بعین المعرفه»، این با تعبیر ادبی در روایت نمی سازد. «بعینه» متعلق به«انه» است و ضمیرش هم با ضمیر«انه» یکی است و«بعینه» معنایش این است بدانید که این شیء، خود این شیء حرام است. کانّ به دانستن ارتباطی ندارد، بلکه به معلوم ارتباط دارد نه به علم و معرفت.

با توجه به این که«بعینه» متعلق به ضمیر در«انه» است، آیا وجود«بعینه» تغییری در مفاد روایت ایجاد می کند و یا تغییری ایجاد نمی کند؟

ظاهر این است که تغییر ایجاد می کند، برای اینکه این، در حقیقت یک قید احترازی می شود نه یک تأکید به آن صورتی که ایشان بیان فرمودند، یعنی در حقیقت ما در اینجا دو چیز داریم؛ یکی اینکه یک وقت می دانیم که این شیء خودش حرام است مثل اینکه می دانیم«هذا خمر» خمر هم که حرمتش مسلّم است اما وقتی فهمیدیم که«هذا خمر» اینجا این تعبیر درست است، می فهمیم که«هذا بعینه و بشخصه یکون حراما و انه خمر قطعا و معلوم خمریته» آن وقت این احتراز از چیست؟ کجا را می خواهد خارج کند؟ آنجائی را که ما علم به این نداریم که«هذا حرام» اما می دانیم که حرامی وجود دارد، اما «هذا حرام و هذا الشیء بعینه حرام» این دیگر برای ما مجهول و غیر معلوم است.

عدم ارتباط حدیث به شبهات حکمیه

نتیجه این می شود که اگر بخواهیم روایت را در شبهات حکمیه پیاده کنیم در شبهات حکمیه، قبل از آن که انسان علم به حرمت پیدا کند، یک مشکوک الحلیه و الحرمه وجود دارد، بعد از آن هم که انسان عالم به حرمت شد، یک عنوان کلی، حرمتش برای انسان معلوم می شود، اما آن که در آن، پای عین و شخص مطرح است، شبهات موضوعیه است.

در شبهات موضوعیه قبل از آنکه برای انسان مشخص بشود که«هذا المایع خمر» انسان

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه