سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 276

صفحه 276

شما که در صورت معصیت می گفتید: «هذا ظلم من العبد علی المولی قبیح»، لازمۀ قبحش هم فرض کنید استحقاق عقوبت است. وقتی که روی همین میزان، پیش برویم، باید اینطوری حرف بزنیم که فی صوره الشک در حلیت و حرمت شرب توتون و عدم تمامیه الحجه من قبل المولی، آیا این عمل عبد، اینکه خارجا، شرب توتون را مرتکب می شود، «هذا ظلم علی المولی»؟ اگر ظلم بر مولا باشد، یستحق العقوبه و امر قبیح را مرتکب شده است. باید بگوئیم: «هذا لیس بظلم علی المولی، و لا یکون عملا قبیحا».

پس وقتی که حکم عقل را در مسألۀ برائت به آن نحوی که باید بر مدعا منطبق بشود بررسی می کنیم، باید مسألۀ لازم و ملزوم و تلازم ها کنار برود و به صورت دلالت مطابقه انطباق بر مدعا پیدا کند، باید اینجوری تعبیر کنیم که«اذا ارتکب العبد المشتبه لیس هذا ظلما علی المولی فلا یکون قبیحا»، عقل اینطوری می گوید و به این کیفیت، باید استناد به حکم عقل بشود. اما قاعدۀ قبح عقاب بلا بیان خودش اولا مربوط به مولا است و ثانیا اصالت ندارد، برای اینکه عقاب بلا بیان، همان مصداق ظلمی است که از ناحیۀ مولا نسبت به عبد واقع می شود.

پس ملاحظۀ خصوصیات کلام ایشان، صدرا و ذیلا این است که باید در باب برائت حکم عقل را روی همان محور اصلی و مدعا پیاده کنیم و حکم عقل را باید در رابطۀ با خود عبد و شؤون عبد پیاده کنیم. شأنی که اینجا متصور است مسألۀ ظلم العبد علی المولی است، این هم در مشتبه تحقق ندارد و عقاب بلا بیان هم کانّ یک قاعده ای نیست غیر از مسألۀ قبح ظلم منتها در یک محدودۀ خاصی. مولا اگر بخواهد بدون بیان، عقاب کند«هذا ظلم من المولی علی العبد» و ظلم هیچ کس بر هیچ کس جایز نیست، نه عبد بر مولا و نه مولا بر عبد و نه عبد بر عبید دیگر. این بیانی است که ایشان دارند، دقت بفرمائید تا بعد ببینیم آیا مناقشه ای در این بیان هست یا نیست؟

پرسش:

1 - آیا در باب برائت می توان به اجماع استدلال کرد؟ چرا؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه