سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 314

صفحه 314

بین فقهای ما هم کسانی هستند که این نظریه را دارند، اما مشهور، چنین نیست.

برحسب این روایت، امام(علیه السلام) دیده اند که جواب، جواب مکاتبه ای است و ممکن است مکتوب در اختیار دیگران واقع شود، پس امام نمی توانسته اند مطلب را صریح بیان کنند و بفرماید وقت مغرب، ذهاب حمره مشرقیه است و وقت افطار، ذهاب حمره مشرقیه است و از طرف دیگر، نمی خواسته اند که برای سائل، انحرافی پیش بیاید لذا راه چاره را منحصر در این دیده اند که حکم واقعی را در قالب احتیاط و به صورت احتیاط در جواب نامه مطرح کند که دیگر اشکالی و خوفی در آن وجود ندارد که امام بفرماید که انسان خوب است در مسأله دین به مقتضای احتیاط اخذ کند. احتیاط هم اقتضا می کند که انسان نماز مغرب و افطار در ماه رمضان را یک مقداری تأخیر بیندازد.

پس در نتیجه این«تأخذ بالحائطه لدینک» یک قالب صوری بوده برای بیان حکم واقعی.

امام حکم واقعی را زیر عنوان«الاخذ بالحائطه لدینک» بیان کرده اند و الا مسأله انتظار تا ذهاب حمره، به عنوان احتیاط مطرح نیست، بلکه به عنوان حکم واقعی و بیان حکم واقعی است.

نتیجه؛ آیا این«تأخذ بالحائطه لدینک» که در یک قالب صوری برای بیان حکم واقعی در مورد روایت، واقع شده می تواند به عنوان یک حکم کلی شرعی مطرح باشد که در هر کجا شبهه ای وجود دارد و جهلی وجود دارد و شکی وجود دارد، حکم کلی اسلام، وجوب احتیاط است؟ آیا این روایت با این کیفیت و به این تقریبی که ملاحظه فرمودید، می تواند دلالت بر چنین معنایی داشته باشد؟ پیداست که با توجه به خصوصیات مورد روایت، ما نمی توانیم چنین مطلبی را استفاده کنیم. این هم یک روایت که از نظر مورد، خصوصیت دارد.

بررسی روایت عبد الرحمن بن حجاج

روایت دیگر که بیشتر حرف دارد، این روایت است که(این ها را مرحوم شیخ در رسائل علی ما ببالی ذکر کرده اند) یک راوی به نام عبد الرحمن بن حجاج می گوید که من

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه