سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 35

صفحه 35

این آیه این است که در رابطۀ با تکالیف غیر واصله، خداوند احتیاط را واجب نکرده است، تحفّظ بر آن تکلیف را واجب نکرده است و الا اگر تکالیف مجهول، لازم الرعایه بود، معنایش این است که باید احتیاط واجب شده باشد. پس خود این آیه علی فرض تمامیت دلالت، بالاتر از مسألۀ قبح عقاب بلا بیان را دلالت می کند. این آیه در ردیف ادلۀ احتیاط، نافی وجوب احتیاط است به خلاف آیۀ قبلی و قاعدۀ قبح عقاب بلا بیان که آنها محکوم ادلۀ وجوب احتیاط بودند.

از آیات همین دو آیه ای که بحث کردیم کافی است و نتیجه این بود که هیچ کدام بر مسألۀ برائت، دلالتی ندارند. بقیۀ آیات دلالتشان در مرتبۀ پائین تر قرار گرفته و نیازی به بحث از آن آیات ملاحظه نمی شود لذا بحث را سراغ روایات می بریم ان شاء الله.

تمسک به روایات برای اثبات برائت(حدیث رفع)

مهمترین روایتی که به عنوان دلیل برائت مطرح شده همین حدیث رفع معروف است که مرحوم صدوق(ره) ظاهرا در کتاب خصال به مناسبت خصال نه گانه آن را مطرح کرده است. چون در کتاب خصال صدوق، عناوین و ابوابی هست، خصلتهای یک، خصلتهای دو، همینطور می شمارد روایاتی را در ذیل خصلتهای معدوده مطرح می کند. یک باب هم به نام خصلتهای نه گانه دارد و روایاتی که عنوان نه به هر جهتی در آن مطرح شده، را در آن باب جمع آوری کرده است. یکی از آن روایات، این حدیث رفع است. به لحاظ اینکه مفادش این است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «رفع عن امّتی تسعه» چون این عنوان نه در آن وجود دارد روی این جهت، مرحوم صدوق آنجا نقل کرده است.

اولا سندی که صدوق در این روایت دارد، یک سند صحیحی است و از حریز نقل می کند، حریز هم از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند. امام صادق(علیه السلام) می فرماید که«قال رسول الله(صلی الله علیه و آله)» ایشان فرمایش رسول خدا را نقل می کنند که فرمود: «رفع عن امتی تسعه» نه چیز از امت من به عنوان عنایت و به عنوان تفضّل و امتنان برداشته شده است. بعد نه عنوان را ذکر می کند، مسألۀ خطا هست، مسألۀ

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه