سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 414

صفحه 414

رأسش حدیث رفع واقع شده است و هیچ کدام از اینها دلالت ندارد بر اینکه در شبهۀ موضوعیه او بگوید: عقاب قبیح است، این هم بگوید: شارع آن را رفع کرده. وضعش به دست شارع نیست تا اینکه رفعش در اختیار او باشد. لذاست که کثیری یا حداقل جماعتی از محققین از آنهائی که در شبهات حکمیه، قائل به جریان برائت هستند، در شبهات موضوعیه گفته اند: نمی شود قائل به برائت شویم.

آیا واقع مسأله همین طور است و یا اینکه یک نکته ای در اینجا وجود دارد که آن نکته یک مقدار مغفول عنه واقع شده و اگر آن نکته مورد توجه واقع شود، باید در شبهات موضوعیه هم قائل به جریان برائت بشویم.

اختصاص قاعدۀ قبح عقاب بلابیان به صورت عدم تنجّز تکلیف

اما نکته ای که در اینجا وجود دارد، این است که مسألۀ قبح عقاب بلابیان، مربوط به آنجائی است که تکلیف، تنجّز پیدا نکرده باشد. اگر تکلیف تنجز پیدا کرد دیگر جای قاعده قبح عقاب بلابیان نیست. حال بحث در این است که کجا تکلیف، تنجّز پیدا می کند؟ در موارد غیر شبهۀ موضوعیه اگر مولا گفت: «لا تشرب الخمر» این کبرای کلی را مولا برای شما بیان کرد و این بیان مولا هم به شما رسید، «وصل بیانه الی المکلف» حال اگر شما در یک موردی قطع پیدا کردید، «بانّ هذا المایع لیس بخمر» آیا در اینجا تکلیف «لا تشرب الخمر» می تواند بر شما تنجز پیدا کند؟ با اینکه بیان از قبل مولا تامّ است، و بیان هم به شما رسیده است و هیچ گونه حالت انتظاری در رابطۀ با بیان مولا وجود ندارد و آنچه که باید و لازم بوده که مولا بیان کند و در اختیار بگذارد، تحقق پیدا کرده است، مع ذلک چرا تکلیف بر شما تنجز ندارد؟

این برای یک نکته ای است و آن نکته این است که صرف اطلاع و علم به کبری، کفایت نمی کند برای اینکه گریبان انسان را بگیرد، بلکه کبری برای وصول به نتیجه، نیاز به صغری دارد و باید یک صغرایی در کنار این کبری و قبل از این کبری، تحقق پیدا کند تا ضمّ این صغری به کبری، آن نتیجۀ مطلوب را داشته باشد، حتی در مواردی که شما علم به

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه