سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 43

صفحه 43

تغایر مفهوم رفع و دفع از نظر عرف

و اما اصل مطلب ایشان: همان طوری که دیروز عرض کردیم این عناوینی که در لسان ادلۀ شرعیه ذکر شده، اینها یک مفاهیمی است که باید از عرف گرفته شود و رجوع به عرف شود. بعد از آنکه به عرف رجوع می کنیم می بینیم این دو تا را با هم مختلف و متباین می بیند، بطوری که اگر ما کلمۀ دفع را در مورد رفع حقیقتا استعمال کنیم، عرف تجویز نمی کند. اگر در همان تعبیرات عرفی و غیرشرعی خودمان، کلمۀ دفع و رفع را به جای دیگری استعمال کنیم، می بینیم عرف نمی پسندد، مگر اینکه یک مواردی باشد، یک خصوصیاتی باشد که مسألۀ مجاز و عنایت را مطرح کند، و الا اگر روی حقیقت و استعمال حقیقی بخواهیم تکیه کنیم، ظاهرش این است که عرف این دو تا را مختلف و متباین می بیند و تجویز نمی کند که یکی از این دو به جای دیگری به صورت حقیقت و به نحو استعمال حقیقی استعمال شود. پس اولا: مسأله با مراجعۀ به عرف، غیر از آن چیزی است که ایشان بیان می فرماید.

لحاظ زمان در معنای رفع و دفع

و ثانیا در همان موردی که ایشان واقعا دقتی فرموده اند که شیء همان طوری که در حدوث، نیاز به علت دارد، بقاءش هم علت می خواهد و رفع معنایش این است که شما جلوی تأثیر مقتضی بقاء را بگیرید و نگذارید که مقتضی بقاء، تأثیر در بقاء کند، این حرف درست است، حرفی نیست که انسان بتواند اصل آن را انکار کند، لکن بحث این است که دو عنوان اینجا وجود دارد و با دو دید این مطلب را انسان بررسی می کند: یک وقت انسان از وجود شیء در زمان اول غفلت می کند و یا توجهی به این معنی ندارد، کاری ندارد که این شیء در زمان اول، وجود داشته و حادث شده است فقط تمام توجه خودش را از نظر وجود و عدم وجود، مقصور به زمان ثانی می کند. اگر با این دید باشد، می گوییم: مانعی ندارد، شما کلمۀ دفع را بکار ببرید، برای اینکه در این استعمال، شما دید

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه