سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 44

صفحه 44

خودتان را به وجود در زمان دوم منحصر کردید و از وجود در زمان اول، قطع نظر کردید و روی وجود در زمان دوم، نگذاشتید که این مقتضی وجود در زمان دوم در آن اثر کند. با این دید، حتما عنوان، عنوان دفع است.

اما مسألۀ رفع در جائی به کار می رود که مسأله با توجه به وجود در زمان اول، ملاحظه می شود چون رفع همان طوری که معنایش به فارسی هم اقتضاء می کند، عبارت از برداشتن است و لذاست که در بعضی از روایاتی که ائمه(علیهم السلام) در بعضی از موارد به این حدیث رفع تمسک کرده اند ما می بینیم به جای کلمۀ رفع، کلمۀ وضع را بکار برده اند، منتها کلمۀ وضع اگر به«علی» متعدی شود، معنایش گذاشتن چیزی است بر چیز دیگر، مثل سجده که عبارت از«وضع الجبهه علی الارض» است، اما همین کلمۀ وضع اگر با کلمۀ«عن» متعدی شود به معنای برداشتن است، خود مفهوم برداشتن و عنوان برداشتن در آن هست که این موجود بوده و تحقق داشته است. مثل اینکه کتابی که روی زمین است، این کتاب را از زمین بردارد، این نمی شود بدون اینکه کتاب روی زمین باشد«وضع الکتاب عن الارض» این یک معنای غیرصحیحی است. پس در«وضع الکتاب عن الارض» دو خصوصیت معتبر است: یک خصوصیت اینکه یک خصوصیت هم اینکه کتاب قبل از وضع عن الارض باید روی زمین باشد اینکه با وضع، از روی زمین، برداشته شود که اگر ما از آن خصوصیت اول، صرف نظر کنیم، آیا می توانیم بگوییم: «وضع الکتاب عن الارض»؟ می توانیم یک چنین معنائی را با کلمۀ وضع عن الارض استعمال کنیم و استفاده کنیم؟!

استعمال کلمۀ«وضع» به جای«رفع» در روایات

پس ما در بعضی از روایاتی که ائمه(علیهم السلام) به همین حدیث رفع نبوی تمسک کرده اند، مخصوصا در برابر اهل سنت و بعضی از فتاوای آنها - چون گاهی ائمه مجبور می شدند در مقابل آنها به احادیث نبوی تمسک بکنند، کما اینکه خیلی از مواقع مجبور بودند که به آیات قرآنیه در مقابل آنها استدلال داشته باشند - می بینیم در تعبیر به جای

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه