سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 467

صفحه 467

است، اخذ شده. در ما نحن فیه مثلا بگوئیم: «الحیوان المتصف بانّه غیر المزکی کذا و کذا» این صورت وصفی عنوان عدمی را برای حیوان در موضوع حکم اخذ کنیم.

در این هم شبیه قاعدۀ فرعیت جریان دارد، برای اینکه مسألۀ توصیف، فرع این است که موصوف، تحقق داشته باشد. اگر ما موصوفی را متصف به امری کنیم، سواء اینکه آن امر، وجودی باشد و یا آن امر، عدمی باشد، نفس توصیف، دلیل بر این است که موصوف، تحقق دارد، موصوف، ثابت است و این موصوف ثابت در حال اتصاف به این وصف، موضوع برای حکم شرعی به نجاست و حرمت قرار گرفته. پس ولو اینکه اینجا ما قضیه نداریم، برای اینکه صفت و موصوف از نظر نحوی عنوانش، عنوان قضیه نیست، برای اینکه قضیه، «ما یصح السکوت علیها» است و عنوان صفت و موصوف«لا یصح السکوت علیه» اما درعین حال خود عنوان صفت و موصوف، ملازم با این است که موصوف باید مفروض الثبوت و محرز الثبوت باشد، بعد در مقام توصیف، اتصاف به امر وجودی داشته باشد مثل«زید القائم» یا اتصاف به امر عدمی داشته باشد مثل«زید الغیر القائم» هر دو چه«زید القائم» و چه«زید الغیر القائم»، در این، مشترک هستند که باید زید، وجود داشته باشد و ثبوت داشته باشد منتها صفتها فرق می کند، گاه صفت وجودی به نام قائم مطرح است و گاه صفت عدمی به نام غیر قائم مطرح است. این هم می تواند موضوع برای حکم شرعی واقع شود اگر حالت سابقه داشته باشد.

اخذ قید عدمی در موضوع مرکب از امر عدمی و وجودی

هفتمین صورت این است که موضوع ما در رابطۀ با امر عدمی، نه عنوان قضیۀ سالبه باشد، نه قضیۀ موجبۀ معدوله باشد، نه قضیۀ سالبه المحمول باشد و نه عنوان صفت و موصوف که خارج از دایرۀ قضیه است، باشد، بلکه یک امر هفتمی اینجا متصور است و آن این است که موضوع ما امر مرکبی باشد و این مرکب دارای دو جزء باشد: یک جزئش عبارت از مرأه، جزء دیگر عبارت از غیر قرشیت باشد، یک جزئش عبارت از حیوان، جزء دیگرش عبارت از غیر المزکی باشد که موضوع، «امر مرکب من جزئین احدهما

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه