سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 481

صفحه 481

سؤال کنند که«ما هو المستحب؟» بگوییم: «هذا العمل المقیّد ببلوغ الثواب علیه» نه! «هذا العمل مستحب» منتها مسألۀ بلوغ ثواب به صورت حیث تعلیلی مطرح است، نه به صورت حیث تقییدی مطرح باشد مثل وقتی که شما می گویید: «الماء المتغیّر نجس»، ماء، نجس است منتها تغیّر یکی از اوصاف ثلاثۀ ماء، (رنگ یا بو یا طعم) به سبب عین نجاست، اگر ماء کرّی وجود داشت لکن به اندازه ای خون در آن ریختند که رنگش تغییر کرد، اینجا چه چیزی نجس می شود؟ آنکه معروض نجاست است چه چیزی است؟ معروض نجاست، ماء است«الماء نجس» منتها علت عروض نجاست برای ماء، مسأله تغیّر است. در ماء قلیل اگر ملاقات با نجاست کند، ملاقات، علّت نجاست ماء قلیل است، اما در ماء کر، این تغیّر، علّت برای نجاست است، اما در هردو فرد آنکه معروض برای نجاست است، همین ماء است، یعنی این آب نجس است. دیگر در موضوع نجاست، غیر هذا الماء چیزی نقش ندارد. عنوان تغیّر یا ملاقات به صورت حیث تعلیلی در عروض نجاست برای ماء نقش دارد.

مرحوم آخوند هم عقیده شان این است که در اینجایی که«بلغ ثواب علی عمل» بلوغ ثواب، علت می شود که خود این عمل، اتصاف به استحباب پیدا کند«و یصیر مستحبا».

علّت استحباب عمل، بلوغ الثواب علیه است نه اینکه بلوغ الثواب علیه داخل در دایره مستحب باشد و به صورت حیث تقییدی نقش داشته باشد، نقشش به صورت حیث تعلیلی است نه تقییدی.

نتیجه می فرمایند که اخبار«من بلغ» مثل سایر روایاتی است که دلالت بر استحباب مستحبات می کنند، منتها آنها دلالت بر استحباب هر مستحبی بالخصوص دارند، اما اخبار«من بلغ» به یک استحباب عام همۀ این اعمال این چنینی را محکوم به استحباب می کنند.

دخالت داشتن التماس ثواب یا طلب قول النبی در استحباب

کأنّ از ایشان سؤال می شود: این تعبیری که در این دو روایت شده است، یکی در

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه