سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 505

صفحه 505

با توجه به فروضی که ملاحظه فرمودید، ما قدر متیقّن مسأله را فعلا مطرح می کنیم و حکمش را ملاحظه می کنیم بعد ببینیم حکم نسبت به سایر فروض مسأله چیست؟

قدر متیقّن، آنجایی است که اولا واقعه واحده باشد، تکرر و تعدد در آن نباشد که امکان مخالفت قطعیه در آن وجود داشته باشد و از طرفی هم وجوب و حرمت، هردو عنوان توصلی داشته باشند. اگر واجب توصلی باشد معنایش این است که موافقت به صرف العمل حاصل شده است، و اگر حرمتش حرمت توصلی است معنایش این است که موافقت به صرف الترک، حاصل شده است، و به صرف الفعل، مخالفت تحقق پیدا کرده است. اگر چنین وضعی برای مکلّف پیش آمد که علم اجمالی به وجوب یا حرمت دارد، (در واقعۀ واحده امکان مخالفت قطعیه وجود ندارد، طبعا امکان موافقت قطعیه هم وجود ندارد) آیا در این شرایط و با توجه به این خصوصیات، عقل می گوید مکلف چه کند؟

حکم عقل در صورت دوران بین محذورین

بعد از آن که انسان به عقل مراجعه می کند، ظاهر این است که عقل حکم به تخییر می کند. باید در معنای این حکم به تخییر دقت کرد. این که عقل حکم به تخییر می کند، این طور به نظر بدوی می رسد که عقل هم حکم به وجوب را کنار می زند و هم حکم به حرمت را کنار می زند، و به جای آنها حکم به تخییر را پیاده می کند، تا شما بگویید: عقل چه کاره است که در مقابل وجوب، یا تحریم شرعی، حکم تخییر را پیاده بکند؟ و در حقیقت آن حکم معلوم بالاجمال را زیر پا بگذارد؟ در حالی که معنای تخییر عقلی این نیست بلکه معنایش این است که عقل با توجه به خصوصیات مورد، با توجه به این که شما علم اجمالی به وجوب یا حرمت دارید، و با توجه به این که واقعه، «واقعه واحده» و مسألۀ مخالفت و موافقت قطعیه در آن امکان پذیر نیست، عقل می گوید: از نظر مقام عمل آنچه که من درک می کنم، این است که مکلّف در برابر وجوب و حرمت، «یکون مخیرا».

معنای تخییر عقلی این است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه