سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 544

صفحه 544

(سؤال... و پاسخ استاد): عدم وجوب و عدم حرمت است، نه وجوب و حرمت، یعنی قبل از آن که این مورد حکمی داشته باشد، قبل از آن که متعلق حکمی قرار بگیرد، «لم یکن واجب و لا حراما»، بعد از آن که متعلق حکم واقع شد، نمی دانیم آن حکم متعلق به آن آیا وجوب است یا حکم متعلق به آن حرمت است؟ استصحابی که ما جاری می کنیم، استصحاب عدم الوجوب و عدم الحرمه است، نه استصحاب وجوب و حرمت که در ذهن شما هست. عنوان چه چیزی معلوم است؟ همین که شما یک علم اجمالی دارید، دیگر بیشتر از این که نیست.

نظر استاد در علت عدم جریان اصول در اطراف علم اجمالی

اگر نظرتان باشد، شاید مکرر این معنا را عرض کرده باشیم که آیا علت عدم جریان اصول در اطراف علم اجمالی مسأله لزوم مخالفت قطعیه است؟ اگر این باشد، در ما نحن فیه هیچ مانعی ندارد. برای این که اینجا مخالفت قطعیه در کار نیست، اینجا مخالفت قطعیه امکان ندارد. کما این که موافقت قطعیه هم در اینجا امکان ندارد. اما یک راه دیگری در کار است که ما بگوییم: علت عدم جریان اصل عملی در اطراف علم اجمالی، تناقض در خود ادلۀ اصول است. به این بیان که بگوییم: آن روایتی که می گوید: «لا تنقض الیقین بالشک»، تنها متعرض«لا تنقض الیقین بالشک» نیست. این یک حکم وجوبی هم در دنبالش هست«و لکن انقضه بیقین آخر» همان طور که حالت سابقه نباید نقض به شک شود، و یقین متعلق به حالت سابقه، نباید نقض به شک شود، از طرف دیگر لازم است که به یک یقین دیگری نقض شود. اگر یک یقینی برخلاف یقین سابق پیش آمد، یک یقینی در این مقابل یقین سابق تحقق پیدا کرد، واجب است که ما آن یقین سابق را نقض بکنیم و تشبث به یقین فعلی داشته باشیم.

گفته شده است: در اطراف علم اجمالی اگر از طرفی شما می خواهید استصحاب بکنید، بگویید: این شیء سابقا واجب نبوده است، حالا هم لیس بواجب. سابقا حرام نبوده است، حالا هم لیس بحرام. این«لا تنقض الیقین بالشک» تقریبا کأنّ رعایت شده

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه