سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 565

صفحه 565

مستقلات عقلیه دو نوع است: یک نوع مستقلات عقلیه است که در دنبالش یک حکم شرعی وجود دارد، و به تعبیر ایشان مستطبع حکم مولوی است. مثل حکمی که عقل در باب ظلم می کند. این حکم عقل به قبح ظلم، با این که این یکی از مستقلات عقلیه است، لکن در دنبالش یک حکم شرعی مولوی به نام حرمت وجود دارد، بطوری که اگر کسی ظلم بکند، فعل حراما شرعیا.

اما بعضی از مستقلات عقلیه چنین نیست، مثل همین قبح مخالفت قطعیه. قبح مخالفت قطعیه با این که مثل قبح ظلم می ماند در اینکه هردو از مستقلات عقلیه است، لکن قبح مخالفت قطعیه، مستطبع یک حکم شرعی تحریمی نیست، این طور نیست که اینجا روی قاعدۀ ملازمه ما یک حکم تحریمی شرعی داشته باشیم، و علتش هم روشن است کسی که فرض کنید یک تکلیف وجوبی را مخالفت می کند، (مثلا نماز نمی خواند) اینجا دوتا تکلیف را مخالفت نکرده است: مثلا یکی«اقیموا الصلاه» که وجوب مخالفت شده باشد، یکی هم حرمت مخالفت قطعیۀ تکلیف وجوبی مخالفت شده باشد، که دوتا استحقاق عقوبت، و دوتا مخالفت برای تکلیف مولوی در کار باشد، نه مسأله به این صورت نیست.

حکم عقل به مخالفت تکلیف متنجّز

لذا باید بگوییم: قبح مخالفت عقلیه، ملازم با یک حکم شرعی مولوی نیست، این فقط یکی از مستقلات عقلیه است، و به شرع هم ارتباط پیدا نمی کند.

بعد ایشان می فرماید: وقتی که تمام حساب در باب مخالفت قطعیه با عقل ارتباط پیدا کرد، کسی جز عقل در این باب نقشی ندارد، می گوییم: بعد از آن که ما مراجعۀ به عقل می کنیم، عقل حکم به قبح کدام مخالفت می کند و به قبح کدام مخالفت استقلال دارد؟ ایشان در اینجا می فرماید: آن مخالفت تکلیف متنجّز، و الاّ صرف مخالفه التکلیف، ولو این که تکلیف به مرحلۀ تنجّز نرسیده باشد، از نظر عقل محکوم به قبح نیست، باید یک تکلیف متنجّز به تمام معنا واجد شرائطی ما داشته باشیم و مخالفت را در رابطۀ با چنین

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه