سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 11 صفحه 70

صفحه 70

رفع هم نمی تواند کفاره را بردارد، برای اینکه اکراه، متعلق به یک امر عدمی شده است، او را اکراه کرده اند بر اینکه شرب ماء فرات نکند، به خلاف موارد دیگر که مثلا کسی را اکراه می کنند علی شرب الخمر که اکراه بر یک امر وجودی است، اما اینجا اکراه بر یک امر عدمی واقع شده و به امر عدمی ارتباط پیدا کرده است.

دلیل محقق نائینی(ره) بر اختصاص حدیث رفع به امور وجودیه

ایشان مدعی هستند که نکته ای در حدیث رفع وجود دارد که موجب می شود حدیث رفع به امور وجودیه اختصاص پیدا کند، اما امور عدمیه از دائرۀ حدیث رفع بیرون است.

می فرماید: نکته اش این است که ما بین رفع و وضع از این نظر فرق قائل هستیم که رفع معنایش این است که موجود را نازل منزلۀ معدوم کند، «الرفع تنزیل الموجود منزله المعدوم» و نقطۀ مقابلش وضع است که وضع عبارت از این است که معدوم را نازل منزلۀ موجود کند، لذا اینها در دو نقطۀ متقابل قرار گرفته اند. هر کجا شارع بخواهد موجود را نازل منزلۀ معدوم کند، باید عنوان رفع به کار گرفته بشود و اگر عکس باشد(بخواهد معدوم را نازل منزلۀ موجود قرار بدهد) باید کلمۀ وضع بکار برد.

این وضع که ایشان ذکر می کنند متعلق به نقل نیست که در بعضی از روایات حدیث رفع مثل همان روایت دیروز اصلا در مقام نقل، نقل شده بود که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «وضع عن امتی». اگر وضع متعلق و متعدی به«عن» بشود همان معنای رفع است. این رفعی را که ایشان در مقابل وضع ذکر می کند، این وضعی است که متعلق و متعدی به«علی» است، «وضع علیه» در مقابل«رفع عنه»، لذا می فرماید: بین وضع و رفع این فرق وجود دارد که رفع در مواردی است که موجود، نازل منزلۀ معدوم است و رفع در جائی است که معدوم، نازل منزلۀ موجود است. و چون در حدیث رفع، عنوان رفع مطرح شده است، از تعبیر به کلمۀ رفع، استفاده می کنیم که این ماء موصوله ای که در اکثر این فقره ها ذکر شده، اشارۀ به یک عنوان وجودی است، «ما اکره علیه یعنی الامر الوجودی الذی اکره علیه» و همینطور عناوین دیگری که در روایت هست.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه