سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 15 صفحه 15

صفحه 15

این عبارت یک حکم به نجاست است. حکم به نجاست متعلق بماء است. ولی چه موقع حکم به عدم نجاست، یا در حقیقت حکم به اعتصام، این حکم به«لا ینجسه متعلق بالماء» است. آب را نجس نمی کند چیزی، اما چه موقع نجس نمی کند، و چه موقع حالت اعتصام برای ماء وجود دارد. «اذا بلغ قدر کر» مثل همان«ان جائک زید»، همانطوری که «مجیء زید» معلق علیه وجوب اکرام است. «بلوغ الماء قدر کر، معلق علیه اعتصام الماء» است. حکم اعتصام، یعنی«لا ینجسه شیء»، متعلقش ماء است، مثل اینکه می گوید «الماء معتصم»، اما چه موقع این اعتصام برای ماء ثابت است؟ در«اذا بلغ قدر کرّ» اعتصام که«حکم شرعی، قد علق علی شیء»، و آن شیء«بلوغ الماء قدر کرّ» است. پس ما یک نوع تعلیق داریم که این تعلیق در رابطه با نفس حکم است؛ حالا می خواهد حکم تکلیفی باشد، یا حکم وضعی باشد. این یک نوع تعلیق است.

تعلیق موضوع یک حکم

نوع دوم تعلیق در رابطه با موضوع حکم است. یعنی در حقیقت موضوع حکم یک شیء«معلق علی شیء آخر» است. یک شیء«مقید بشیء آخر» است. بدون اینکه این تعلیق هیچگونه ارتباطی به حکم داشته باشد و تعلیقی در رابطه با خود حکم باشد. مثل اینکه ما بگوییم: «الماء اذا بلغ قدر کرّ» این«اذا بلغ» را به ماء بزنیم، نه به«لم ینجسه شیء». در«لم ینجسه شیء» هیچ تقییدی نیست. اما موضوع«لم ینجسه» چیست؟ موضوع«لم ینجسه» ماء تنها نیست. موضوع«لم ینجسه، الماء المقید به عدم البلوغ الی حد الکریه است که این تقیید و تعلیق در رابطۀ با موضوع است، و هیچگونه ارتباطی به حکم ندارد. کما اینکه مرحوم شیخ«ان جائک» را در«ان جائک زید فاکرمه»، در رابطه با زید قرار می داد، ایشان«ان جائک زید فاکرمه» را معنا می کرد. «اکرم زیدا الجائی»، که «الجایی» وصف برای زید بود، و در مفاد اکرم که وجوب بود، هیچگونه قید و شرطی وجود نداشت. این هم یک نوع تعلیق است.

سببیت یا تعلیق در معنای«ان جائک زید فاکرمه»

نحوۀ دیگر که ما اسمش را تعلیق نمی توانیم بگذاریم، لکن به حسب مقام تصور یک فرض خاصی است، این است که بگوییم: معنای«ان جائک زید فاکرمه» - عرض کردیم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه