سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 15 صفحه 502

صفحه 502

کردند. حالا به چند اشکال اشاره کنیم.

عدم اعتبار دلیل عقلی در باب استصحاب شرعی

اولین اشکال این است که اقامه کردن دلیل عقلی در باب استصحاب اصلا معنا ندارد.

استصحاب یک چیزی است که از روایات گرفته شده است، یک مسأله ای است که مربوط به«لا تنقض الیقین بالشک» است. این یک مسألۀ فلسفی نیست که شما بخواهید برهان عقلی در آن اقامه کنید. نفس آوردن یک دلیل عقلی در استصحابی که متخذ از روایات شرعی است، درست نیست.

اشکال دوم هم همان بود که دیروز به ایشان عرض کردیم، که اصلا شما مستصحب را از موضوع جدا کردید. شما خیال کردید که استصحاب در محمول، جریان پیدا می کند، استصحاب در غیر قضیّه، جریان پیدا می کند درحالی که ما ثابت کردیم که مجرای استصحاب، خود قضیّه است. موضوع و محمول، استصحاب می شود نه اینکه استصحاب در رابطۀ با محمول باشد. قضیّه، همان اضافه ای را که به محمول دارد، همان اضافه را به موضوع هم دارد.

عدم حکم شارع به بقای موضوع

اشکال سومی که به قلب این دلیل وارد است، این است که بر فرض که ما از آن دو اشکال اول صرف نظر کنیم، مبنای شما را هم اخذ کنیم که مستصحب با موضوع دوتاست و موضوع، معروض مستصحب است، اما اینکه شما می فرمایید: شارع اگر بگوید: عرض در زمان لاحق ثابت است، اگر بدون معروض باشد، این محال است، جوابش این است که شارع نمی گوید: عرض ثابت است. شارع می گوید: آثار بقاء عرض را تعبدا بار کنید. شارع کجا گفته: وقتی که تو شک داری در این که زید عادل است یا نه، «احکم بانّه عادل»؟ کجا شارع چنین حرفی می زند؟ شارع می گوید: وقتی که شک داری که عدالت زید باقی است یا نه، نکند اول مغرب نروی پشت سرش نماز بخوانی! برو نمازتان را با او بخوان. شارع این را می گوید.

آن که در باب استصحاب هست، ترتیب آثار شرعیه مستصحب است. شارع نمی خواهد یک عرضی درست بکند که شما می فرمایید: عرض بدون معروض محال

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه