سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 15 صفحه 513

صفحه 513

دو هم شک پیدا بکنید، استصحاب را در هر دو جاری می کنید برای اینکه موضوع در این قضیه، زید است.

آنچه که مرحوم شیخ از آن تعبیر به موضوع می کرد و می فرمود: موضوع، معروض المستصحب است ولو اینکه ما در این معنا، اشکال کردیم ولی این حرف را که می زنیم برای اینکه می خواهیم محل نزاع را به دست بیاوریم، ببینیم در کجا داریم بحث می کنیم.

اگر گفت: «اذا کان زید حیّا عادلا یجوز تقلیده»، اصلا اینجا از مسألۀ شک در بقای موضوع، خارج است. ما در بقای موضوع شک نداریم برای اینکه زیدی که موضوع برای حیّ قرار داده شده، ذات زید است، ماهیت زید است. ما که شک در بقای این ماهیت نداریم. ما اینجا در بقای موضوع، شک نداریم که بخواهیم استصحاب جاری بکنیم اما بیان شما در اینجا درست است. اینجا هم استصحاب حیات جاری است و هم استصحاب عدالت جاری است اما این به ما مربوط نیست. این مثال، مثال آنچه که محل بحث ماست، نیست.

تحریر محل بحث، شک در بقای موضوع

محل بحث ما آن جایی است که در بقای موضوع، شک داشته باشیم. کجا می توانیم در بقای موضوع شک داشته باشیم؟ آن جایی که قضیۀ این طور باشد، بگوید: «اذا کان زید الحیّ عادلا یجوز تقلیده، یجوز الاقتداء به»، مسألۀ حیّ را در ردیف عدالت نیاورید، مسأله حیّ را در رابطۀ با موضوع قرار بدهید. گفت: «اذا کان زید الحیّ عادلا یجوز تقلیده»، این محل بحث ماست. حالا شما هم در عدالت شک دارید و هم در بقای موضوع شک دارید برای اینکه موضوع، زید نیست، موضوع، «زید الحیّ» است و شما نمی دانید که«زید الحیّ» الان هست یا نه. شما احتمال موت زید را الان می دهید. یقین به بقای موضوع ندارید.

بله؛ اگر در یک جایی یقین داشتید که زید، حیات دارد و در عدالت، شک کردید، استصحاب عدالت را جاری بکنید. اما محل بحث جایی است که بقای موضوع، محرز نباشد و بخواهیم بقای موضوع را از راه استصحاب درست بکنیم. پس اگر مسأله حیات به عنوان قید موضوع مطرح شد، دیگر نمی توانیم بگوییم: بین حیات و بین عدالت چه فرق است، هر دو عرض هستند و هر دو وصف هستند، هر دو مشکوک البقاء هستند؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه