سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 15 صفحه 534

صفحه 534

استحباب وقتی که شما به عقل مراجعه کنید، وجوب و استحباب را متباین نمی بیند، بلکه اینها را دو مرتبه از مراتب بعث و طلب می بیند. از مرتبۀ شدیدش تعبیر به وجوب می کند و از مرتبۀ ضعیفش تعبیر به استحباب می کند. یعنی استحباب و وجوب به نظر عقل، مثل سیاهی پررنگ و کم رنگ است، یعنی یک حقیقت است، اما دارای دو مرتبه است. همین را وقتی به عرف القا کنید می گوید: باهم متباین هستند. اینجا تضییق عرفی وجود دارد. با اینکه عقل اینها را دو مرتبه می بیند و اختلافشان را با شدّت و ضعف مطرح می کند، اما اگر مسأله را به عرف القا کنید، می گوید: بین این دوتا مباینت هست، بین این دوتا تباین به تمام معناست. همان طوری که مثلا بین وجوب با حرمت مباینت می بیند فرضا، بین استحباب و وجوب هم مباینت می بیند.

پس خیال نشود که اگر مسأله ارجاع به عرف شد، همیشه عرف ما را در توسعه قرار می دهد، بلکه گاهی در ارجاع به عرف، مسألۀ تضییق تحقق پیدا می کند که اگر به عرف مراجعه نمی کردیم، وحدت محفوظ بود، اما اگر به عرف مراجعه کنیم روی تباینی که بین این دوتا می بیند، وحدت تحقق ندارد.

پرسش:

1 - مقتضای مراجعه به عرف در فهم معنای دلیل در مسأله زبیب چیست؟

2 - مثال«الماء المتغیّر نجس» را در محل بحث توضیح دهید.

3 - تفاوت بین اخذ موضوع از لسان دلیل و یا از عرف در چیست؟

4 - راه به دست آوردن اتحاد قضیتین در باب استصحاب چیست؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه