سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 15 صفحه 96

صفحه 96

زید»، مجیء زید تحقق پیدا کرده و الاّ حکمش قبلا روشن بوده«ان جائک زید فاکرمه، قبل المجیء» بوده، حالا در خارج مجیء زید تحقق پیدا کرده، اینجا هم زبیب«قبل الغلیان» حکمش با تحقق غلیان مشخص است، اینطور نیست که حالت الشک جدیدی «تعبدا» بشود برای شما پیش بیاید، نه، فقط معلق علیه حاصل شده، حکم تعلیقیش هم که برای شما روشن بوده است. پس چطور شما بتوانید استصحاب تنجیزی را جاری بکنید؟ چطور می توانید استصحاب تنجیزی را که متقوم«بالشک بعد الغلیان» است و حالت لاحقه اش شک«بعد الغلیان» است، به نام استصحاب حلیت جاری بکنید. این را هم ایشان در ذیل بیانشان ذکر می فرمایند.

(سؤال... و پاسخ استاد): از نظر تعلیقش، این را گفتم ما در روز اول هم گفتیم ما در مثال مجبوریم، این مثال را چون ذکر کردند، ذکر بکنیم و وقتی هم که این مثال را ذکر می کنیم چند بار هم عرض کردیم هیچ مسألۀ تعدّد موضوع را کسی مطرح نکند، اصلا بحث ما در استصحاب تعلیقی آنجایی است که وحدت موضوع در کار باشد.

«سؤال... و پاسخ استاد»: برای اینکه زبیبیّت و عنبیّت دوتا ماهیت نیستند، دوتا حالت هستند، حالت رطوبت و یبوست است.

«سؤال... و پاسخ استاد»: چرا معارضه می کند؟ مگر«العنب اذا غلی یحرم» مفهوم دارد؟ مفهوم دارد یعنی«الزبیب لا یحرم»، او که عنب را می گوید. دلیل، عنب را می گوید، زبیب را هم شما به کمک استصحاب می گیرید. دلیل، العنب را می گوید، این بحث هایی است که به استصحاب تعلیقی شما ارتباط ندارد، دلیل«العنب اذا غلی یحرم» را می گوید، خود دلیل زبیب را شامل نمی شود برای این که عنب شامل زبیب نیست«مفهوما»، «مفهوما» شامل نیست.

مفاد دلیل در استصحاب تعلیقی

اگر یک دلیلی گفت: «العنب حلال» این دلیل معنایش این نیست که زبیب هم «حلال»؟ لکن همین حلیت را ما به کمک استصحاب روی زبیب هم ثابت می کنیم.

اینهایی که شما می گویید: از روز اول می دانستم که گرفتار این مصیبت هستم، تمام اینها ربطی به موضوع از نظر وحدت و تعدد دارد. مسألۀ استصحاب تعلیقی در ماورای این بحث است، استصحاب تعلیقی مال آنجایی است که موضوع واحد باشد. لذا من گفتم:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه