شرح فارسی کفایه الاصول آخوند خراسانی جلد 1 صفحه 141

صفحه 141

ان الافعال انما تدل علی قیام المبادی بها قیام صدور او حلول او طلب فعلها او ترکها منها علی اختلافها.

منقضی است و زمان دوم غیر زمان اول است و این موضوع هیچ اشکالی ندارد در بین عقلاء و دقت عقلی فلسفی را در او اعتبار نمی دانند کما آنکه استصحاب تکلم و استصحاب حیض و غیر این ها می شود از چیزهائی که عرفا یک موضوع گفته می شود و لو عقلا جزء قبلی غیر جزء بعدی می باشد و آنا به آنا منقضی می شود ان اجزاء کما لا یخفی.

قوله:ثالثها ان من الواضح الخ سوم اینکه از واضحات است که خارج است افعال و مصادیر مزید فیه از محل نزاع چونکه افعال و مصادر جاری بر ذات نیستند یعنی نمی توانیم مصدر را حمل بر ذات کنیم مثلا نمی توانیم بگوئیم زید اکرام یا زید ضرب یا غیره چونکه ضروری است که مصدرهای مزید فیه مثل مصادر مجرد هستند در دلالت برآن ذاتی که متصف به این مصادر هستند مثلا زید متصف به الاکرام یا زید متصف بالضرب صحیح است ولی صحیح نیست حمل بکنیم این ها را بر زید و بگوئیم زید اکرام یا زید ضرب.

خروج افعال و مصادر از بحث مشتق

قوله:ان الافعال الخ و اینکه افعال همانا دلالت می کنند بر قیام مبادی به آن ذوات که قیام صدور می شود بعض اوقات مثل اکل و ضرب و غیره و یا حلولی مثل موت و مرض و چیزهائی که انسان اختیاری او نیست و یا طلب فعل است مثل اوامر و یا طلب ترک فعل را است مثل نواهی بانواع اختلافی که دارند و حاصل آنکه افعال یک مبادی و مصادیری دارند که قیام آنها بذوات است و از ذات پیدا می شود مثلا اگر گفتیم ضرب زید ماده ضرب که ضرب باشد قیام بزید دارد این قیام او قیام صدوری است و یا حلولی و غیره که ذات متصف است باین ماده کما اینکه در مصدر گذشت.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه