شرح فارسی کفایه الاصول آخوند خراسانی جلد 1 صفحه 42

صفحه 42

نفسه ففی صحته بدون تأویل نظر لاستلزامه اتحاد الدال و المدلول او ترکب القضیه من جزءین کما فی الفصول.

بیان ذلک انه ان اعتبر دلالته علی نفسه حینئذ لزم الاتحاد و إلا لزم ترکبها من جزءین لان القضیه اللفظیه علی هذا انما تکون حاکیه عن المحمول و النسبه لا الموضوع فتکون القضیه المحکیه بها مرکبه من جزءین مع امتناع الترکیب الا من الثلاثه.

ضروره استحاله ثبوت النسبه بدون المنتسبین.

بآن می کند مثل زید و دیز که دیز لفظ مهمل و بی معنی است ولی مردم نمی گویند که غلط است و ایضا اگر مهملات وضع داشته باشند تقسیم لفظ بموضوع و مهمل غلط است چون هر دو وضع دارند و باید قرینه معینه بیاوریم نه قرینه مانعه کما اینکه این قرینه معینه در مشترک لفظی می آید.

اشکال وارده در استعمال لفظ در شخصی

قوله:و اما اطلاقه و اراده شخصه الخ مخفی نماند بر اینکه قضیه که داریم بر سه قسم است قضیه خارجیه مثل ایستادن زید است در خارج و قضیه معقوله که ذهنیه است و قضیه لفظیه که در لفظ گفته می شود و هر سه این ها مرکب از سه جزء هستند یا جزا یا شرطا موضوع و محمول و نسبت بین این موضوع و محمول و در تمام این سه قضیه باید این سه جزء باشد و الا قضیه ممکن نیست و صادق نیست و این قضیه لفظیه هر جزء از آن دال برآن قضیه ذهنیه است که آنهم دال بر خارج است بنابراین اگر لفظی را استعمال نمودیم و اراده شخصی او را نمودیم مثلا زید لفظ را استعمال کردیم و اراده خود این زید را یعنی بخصوصه او را نمودیم این مطلب بدون تأویل مورد نظر است چونکه در اراده شخص لازم می آید اتحاد دال و مدلول یعنی مثلا در این

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه