شرح فارسی کفایه الاصول آخوند خراسانی جلد 1 صفحه 53

صفحه 53

وجه لتوهم وضع للمرکبات غیر وضع المفردات ضروره عدم الحاجه الیه بعد وضعها بموادها فی مثل زید قائم و ضرب عمر و بکرا شخصیا و بهیئاتها المخصوصه من خصوص اعرابها نوعیا و منها خصوص هیئات المرکبات الموضوعه لخصوصیات النسب و الاضافات بمزایاها الخاصه من تاکید و حصر و غیرهما نوعیا بداهه ان وضعها کذلک واف بتمام المقصود منها کما لا یخفی من غیر حاجه الی وضع آخر لها بجملتها مع استلزامه الدلاله علی المعنی تاره بملاحظه وضع نفسها و اخری بملاحظه وضع مفرداتها و لعل المراد من العبارات الموهمه لذلک هو وضع الهیئات علی حده غیر وضع المواد لا وضعا بجملتها

شده در شرع یا قطع داشت در واقع اراده نداشت مثل کنایات در اینجاها شما چه می گویید؟

تحقیق در موضوع له الفاظ و آنکه دلالت تصدیقیه است

قوله:قلت الخ جواب اینکه بله در اینجاها دلالت تصدیقیه ندارد بلکه جهاله و ضلالتی است که گمان می کرده مخاطب که دلالت دارد و بجان خودم قسم که این حرفی که علمان زده اند از اینکه لفظ تابع اراده است در دلالت تصدیقیه واضح است و راهی غیر این نیست و تعجب می کنم من که متوهم که صاحب فصول باشد چطور گمان برده به کلام این دو شخص که شیخ الرئیس و شیخ طوسی باشند که این گمان را از شخص فاضلی سزاوار نیست بکنیم فضلا از این ها که علم در تحقیق و تدقیق هستند مخفی نماند که حق آنست که دلالت الفاظ بر معانی خود تابع اراده است بجهت آنکه غرض از وضع الفاظ برای معانی نیست مگر برای تفهیم و تفهم و این معنی در غیر دلالت تصدیقیه حاصل نمی شود و اما آنچه که اشکالات صاحب کفایه است که گذشت در وقتی لازم می آید که اراده جزء معنی باشد و موضوع له مرکب باشد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه