- ادامه مقصد دوم 1
- اشاره 1
- فرق بین اجتماع امر و نهی و نهی در عبادات 8
- اشاره 8
- رد قول مرحوم صاحب فصول در مقام 10
- رد بعض اعلام در اجتماع امر و نهی 15
- بحث اجتماع مبتنی بر متعلق احکام طبایع و یا افراد باشد نیست 20
- حق آنست که اگر متعلق احکام افراد باشد اجتماع ممکن نیست 23
- باب اجتماع باب تزاحم است نه باب تعارض 24
- مدرک صحت عمل جاهل قاصر و امر شرعی آن 34
- بیان مراتب اربعه احکام اقتضائی انشائی فعلی تنجیزی 39
- رد مصنف در عناوین مختلفه خارجیه در واحد شخصی 44
- فرق بین جنس و فصل و هیولا و صورت در خارج 48
- اشاره 54
- جواب نقضی و حلی از مجوزین اجتماع 56
- اشاره 57
- مکروه بودن صلاه در حمام و کونها اقل ثوابا 62
- عباداتی که ثواب آنها مختلف است مکروه به نسبت دیگری نیست 64
- هر عبادت مکروه اقل ثوابا نیست 67
- رد کسانی که قائل بتفصیل در باب اجتماع امر و نهی شده اند 72
- اضطرار در زمین غصبی آیا امر و نهی دارد یا نه 73
- بیان آنکه تکالیف شرعیه مع الواسطه مقدور است 83
- رد قول شیخ که خروج وجوب شرعی دارد من باب مقدمه 87
- رد قول به آنکه خروج از دار غصبی مامور و منهی عنه است شرعا 91
- موارد ترجیح نهی بر امر و رد آنها 102
- رد صاحب قوانین در آنکه ترک واجب مفسده دارد 106
- باب نهی از شیء موجب فساد است یا نه 115
- این بحث عقلی است و شامل تمام انواع نهی می شود 116
- تقسیم عبادت بذاتی و غیر ذاتی و اشکال در آن 120
- متعلق در عبادات پنج قسم تصویر می شود 131
- مدرک در عبادات که موجب فساد است 136
- مدرک نهی در معاملات که موجب فساد نیست 140
- قول ابی حنیفه که نهی دلالت بر صحت معامله می کند 145
- اشاره 146
- مراد از مفهوم انتفاء سنخ حکم است نه شخص حکم 167
- بیان قانون الواحد لا یصدر الا من الواحد و رد آن 177
- بیان لزوم تصرف یا در شرط و یا در جزاء در تعدد شرط 178
- رد قول مرحوم فخر المحققین در اسباب شرعیه و غیره 188
- رد قول مرحوم ابن ادریس و حلی در اختلاف شرط و اتحاد آن 189
- وصف و موصوف یکی از نسبت اربعه را دارند 195
- آیا غایت داخل در مغیّا است یا نه 200
- استثناء دال بر مفهوم است و جواب ابی حنیفه از آن 201
- از کلمات دال بر مفهوم کلمه انما و بل است 205
- اشاره 211
- الفاظ سه دلالت دارند تصویریه و تصدیقیه جدیه و غیر جدیه 222
- خاص منفصل مجمل سرایت بعام نمی کند اجمال آن 226
- بیان استصحاب عدم ازلی مثل عدم قرشی و اثبات فرد عام 236
- اشکال بر استصحاب عدم ازلی و جواب آن 237
- بر سه طریق روزه نذر در سفر و احرام قبل از میقات صحیح است 241
- ادوات نداء و استفهام و تمنی و غیره وضع شدن برای طلب ایقاعی 254
- ثمره اول عموم خطابات 260
- اشاره 260
- ثمره دوم عموم خطابات و رد آن و وجه اشتراک معدومین با موجودین 261
- رد چهار دلیل بر آنکه جائز نیست تخصیص کتاب بخبر واحد 279
- معنای نسخ در تشریعیات و در تکوینیات 288
- اخبار قضاء و قدر و بداء و سه قسمت آنها 290
- اشاره 295
- در مفرد معرف بالف و لام و هشت معنی برآن 299
- اشاره 301
- رد مصنف که الف و لام مطلقا برای زینت است 304
- اشاره 327
- مجمل و مبین امور اضافی می باشند و اشکال در آن 328
- اشاره 330
- تالیفات مؤلف که چاپ شده 331
طریق العقل فلا معنی لهذا التفصیل الا ما أشرنا الیه من النظر المسامحی الغیر المبتنی علی التدقیق و التحقیق و انت خبیر بعدم العبره به بعد الاطلاع علی خلافه بالنظر الدقیق.
و قد عرفت فیما تقدم ان النزاع لیس فی خصوص مدلول صیغه الأمر و النهی بل فی الأعم فلا مجال لان یتوهم ان العرف هو المحکم فی تعیین المدالیل.
رد کسانی که قائل بتفصیل در باب اجتماع امر و نهی شده اند
و لعله کان بین مدلولیهما حسب تعینه(تعیینه-خ)تناف لا یجتمعان فی ریاض قائل بتفصیل شدند که اجتماع امر و نهی عقلا جایز است ولی عرفا ممتنع است جواب از آنها آنکه عرف راهی ندارد در حکم بجواز یا امتناع الا طریق عقل و آنچه که معتبر است از قواعد عرفیه فهمیدن معانی الفاظ و گرفتن آن معانی از عرف است و تطبیق مفاهیم و معانی کلیه بر افراد خودش عقلی است و تعیین مصادیق بدست عقل است پس معنائی برای این تفصیل نیست الا آنچه را که ما سابقا اشاره کردیم بآن که نظر عرف نظر مسامحی غیر دقیق و تحقیق است و بیان نمودیم که آنچه که معتبر است پس از فهمیدن معانی و تطبیق آن معانی بر مصادیق خودش بنظر دقیق عقلی می باشد نه بنظر عرف و قبلا دانستی که نزاع در اجتماع امر و نهی در معنی و مدلول صیغۀ امر و نهی نیست بلکه مطلق وجوب و حرمت و لو از عقل یا اجماع فهمیده شود باز محل نزاع است و بحث ما عام است مطلق وجوب و حرام را شامل می شود پس مجالی نیست برای این مفصلین که بگویند عرف در این موارد حاکم است در تعیین مدالیل و معانی بلکه حاکم در تطبیق این معانی عقل است.
قوله و لعله کان بین الخ شاید نظر عرف این باشد که بین وجوب و حرمت در موارد اجتماع منافات دارند با یکدیگر و جمع نمی شود وجوب و حرمت در یک واحدی و لو بدو عنوان