حکایات منبر صفحه 94

صفحه 94

تکبر تا این اندازه !

عرب قبل از اسلام در بدترین شرایط مادی و معنوی زندگی می کرد و در منجلاب فساد و پلیدی غوطه ور بود و به انواع جنایات دست می زد و هر قسم گناهی را مرتکب می شد.

نه سرمایه علمی و فرهنگی داشت و نه ارزش ایمانی و اخلاقی . نه واجد بنیه اقتصادی و مالی بود و نه اهل کار و کوشش . آن مردم پست و عقب افتاده به شدیدترین درجات تکبر و خشن ترین مراتب جباریت گرفتار بودند، زیرا خویشتن را از هر جهت خوار و کوچک می دیدند و انواع ذلت ها و حقارت ها را در خود احساس می نمودند.

علی علیه السلام وضع زندگی ننگین آن مردم را در چند جمله کوتاه خلاصه کرده و فرموده است :

خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را که ترساننده مردم جهان از عذاب الهی و امین آیات منزله او بود، برگزید و شما ای گروه عرب ! در آن موقع از بدترین آیین پیروی می کردید و در بدترین محیط به سر می بردید. در زمین های سنگلاخ و میان مارهای خطرناک آب لجن آلود می نوشیدید و غذای خوک می خوردید و یکدیگر را می کشتید و قطع رحم می کردید. بت ها در بین شما نصب شده و گناه و نافرمانی ، شما را احاطه کرده بود.(1)

گرچه پیشوای گرامی اسلام در راه نجات آن قوم عقب افتاده و متکبر تمام جدیت و کوشش خود را به کار بست و در پرتوی تعالیم حیات بخش خویش بسیاری از عقده های درونی آن مردم را گشود و آنها را از آن همه ذلت و خواری خلاص کرد، ولی خوی ناپسند تکبر و خودستایی در طول قرن های متمادی چنان در اعماق جان ها ریشه کرده بود که پس از گذشت چندین سال از قیام آسمانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم باز هم کسانی به خلق ناپسند تکبر و جباریت مبتلا بودند و دیگران را با دیده پستی و حقارت می نگریستند.

به طور نمونه یک قصه کوتاه تاریخی را به عرض می رسانم .

((علقمة بن وائل)) به عزم ملاقات رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، به مدینه منوره آمد. شرفیاب محضر آن حضرت شد و مطالب خود را به عرض رسانید. علقمه تصمیم داشت در مدینه به منزل مردی از محترمین انصار وارد شود. خانه او در یکی از محلات دوردست شهر بود و علقمه راه را نمی دانست . معاویة بن ابی سفیان در مجلس حاضر بود.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به او فرمود که علقمه را راهنمایی کند و او را به خانه مرد انصاری ببرد.

معاویه می گوید: من به اتفاق علقمه از محضر آن حضرت خارج شدیم . او بر ناقه خود سوار شد و من پیاده با پای برهنه در شدت گرما با وی حرکت کردم . بین راه به او گفتم که از گرما سوختم . مرا به ترک خودت سوار کن !

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه