سوژه سخنرانی فاطمیه صفحه 160

صفحه 160

در این هنگام حسن و حسین(ع) وارد شدند و گفتند: اسماء! مادرمان کجاست؟ اسماء گوید: من ساکت شدم و چیزی نگفتم؛ ولی آنان وارد حجره شدند و دیدند مادرشان خوابیده است. حسین مادر را حرکت داد و متوجه شد که از دنیا رفته است. گفت: ای برادر! خدا درباره مادرمان، تو را اجر دهد! پس خود را روی مادر انداخت و او را می بوسید و می گفت: «یَا أُمَّاهُ کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی؛ ای مادر! با من سخن بگو! پیش از آنکه روح از بدنم جدا شود. حسین هم پای مادر را می بوسید و می گفت: «یَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُکِ الْحُسَیْنُ(ع) کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ یَتَصَدَّعَ قَلْبِی فَأَمُوت؛ )(1)( [1] ای مادر! من فرزندت حسینم، با من سخن بگو! پیش از آنکه بند دلم پاره شود و بمیرم.»

حسنین از خانه بیرون آمدند، و فریاد می زدند: «یَا مُحَمَّدَاهْ یَا أَحْمَدَاهْ الْیَوْمَ جُدِّدَ لَنَا مَوْتُکَ إِذْ مَاتَتْ أُمُّنَا؛ ای محمّد! ای رسول خدا(ص)! امروز مردن تو برای ما تجدید شد، هنگامی که مادر ما از دنیا رفت.»


1- . بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 43، ص 186، ح18.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه