سوژه سخنرانی فاطمیه صفحه 946

صفحه 946

قبر تو مستور ماند

اشعار

شعر بلند

قبر تو مستور ماند

ای حرم خاص خداوندگار دست خداوند، ترا پرده دار اُمِّ اَب و، بضعه ی خیر الانام مادر دو رهبر صلح و قیام خوانده خدا، عصمت کبری ترا گفته نبی، اُمِّ ابیها ترا چیست حیا؟ ریشه ی دامان تو کیست ادب؟ بنده ی فرمان تو وقت خوشت، وقت مناجات توست شاد، پیمبر ز ملاقات توست کس نبرد راه به سامان تو جز پدر و همسر و یزدان تو هم ز پی عرض ادب، گاه گاه یافته جبریل در آن خانه، راه مکتب تو، مکتب صدق و صفا خانه ی تو، گلشن مهر و وفا نیست عجب گر به چنین مکتبی تربیت آموخته، چون زینبی ای پدرت رحمهُ للعالمین مرحمتی کن به منِ دلْ غمین منکه ز احسان تو شرمنده ام دست به دامان تو افکنده ام قدر تو یا فاطم! نشناختند بر حرم حرمت تو، تاختند تا که صنم جای صمد نصب شد حق تو و همسر تو غصب شد حاصل آن طرح که بس شوم بود تو و محسن مظلوم بود قتل شد سبب قتل تو بی اختلاف ضرب در و، ضربت سخت غلاف ای شده محروم ز ارث پدر عالم و آدم ز غمت خونْ جگر عصمت یزدانی و، معصومه یی زوج تو مظلوم و، تو مظلومه یی داغ غمت بر دل رنجور ماند قدر تو و قبر تو، مستور ماند فاطمه! ای آنکه خرد مات توست چشم (مؤیّد) به کرامات توست

سید رضا مؤید

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه