منبرها (موضوعات: 995) صفحه 683

صفحه 683

مروان نوکر معاویه که زمینه را برای عقده گشایی مناسب دید دهان باز کرد و گفت: عثمان در دورترین نقطه مدینه دفن شود و حسن در کنار پیامبر؟! چنین چیزی نشدنی است.

و بعد با جمله «وَ أَنَا أَحْمِلُ السَّیْفَ» تشیع کنندگان را تهدید به جنگ و برخورد شدید کرد.

نزدیک بود فتنه ای به پا شود که ابن عباس جلو رفت و خطاب به مروان گفت:« ارْجِعْ یَا مَرْوَانُ مِنْ حَیْثُ جِئْتَ » برگرد به همان جایی که بودی؛ ما قصد نداریم این بدن مطهر را در کنار رسول خدا به خاک بسپاریم؛ تنها قصدمان این است که با زیارت دادن این بدن مبارک، تجدید عهدی با رسول خدا شده باشد و بعد از آن به سمت بقیع رفته و او را بنابر وصیت حضرتش در کنار قبر مادربزرگش فاطمه (بنت اسد) به خاک می سپاریم.

مطمئن باش اگر وصیت کرده بود که بدن مطهرش را کنار رسول خدا دفن کنیم تو کوچک تر از آن بودی که بتوانی مانع ما شوی، و لکن آن حضرت به خدا و رسولش و نیز حرمت قبر شریفش بیش از دیگران عالم است و می دانست که نباید خرابی در آن پدید آید، چنانچه این کار را دیگران کردند و بدون اذن آن حضرت(ص) به خانه اش وارد شدند ... .

و باز در ارشاد آمده است:

ابن عباس پیش آمد و خطاب به عائشه گفت: این چه رسوائی است؟ عایشه! روزی بر استر و روزی بر شتر! (اشاره به جنگ جمل) می خواهی نور خدا را خاموش کنی و با دوستان خدا بجنگی؟ بازگرد! و از آنچه می ترسیدی خیالت راحت باشد که ما طبق وصیت، بدن مطهر را این جا دفن نمی کنیم خوشحال باش که تو به هدفت رسیدی، ولی خدا هر گاه که باشد انتقام اهل بیت عصمت را از دشمنان شان خواهد گرفت.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه