روزنه هایی از عالم غیب صفحه 173

صفحه 173

جا پخش می شود و مورد تمسخر افراد می شود. کارمند مذکور گفت: من آن را آویزان می کنم. فردا که به سالن آمدم، آن را به سقف آویزان دیدم، به ناگاه مشاهده کردم که تمام موریانه ها به صف شده و از سقف به پایین آمده و در همان جا می میرند. چیزی نگذشت که همه آن ها از بین رفته و لاشه های آن ها روی هم ریخته و انباشته گردید.

باز خاطره دیگر این که: خانم من به سرطان مبتلا شد، هرچه او را معالجه می کردم سودی نداشت، عاقبت به من گفت: شما پیش حاج شیخ حسنعلی برای موریانه رفتید، چرا برای معالجه من پیش ایشان نمی روید؟! گفتم: آخر تو بی حجاب هستی، چطور می توانیم پیش ایشان برویم؟ گفت: من چادر به همراه خود می آورم و نزدیک منزل ایشان که رسیدیم، چادر به سر می کنم.

سرانجام خدمت ایشان رسیدیم، ایشان پرسیدند: چه شده است؟ ماجرا را گفتیم. او انجیری را به همسرم داد و فرمود: آن را بخور. ایشان انجیر را خورد و پس از چندی خوب شد و اثری از سرطان باقی نماند. این جریان ها مرا به این نکته که عالم دیگری غیر از عالم مادّه وجود دارد، معتقد ساخت و سبب شد که تغییراتی در من به وجود آید.

مشکل شدن امور به خاطر ترک نماز

آیت اللَّه شیخ عبدالکریم حق شناس تهرانی(1) نقل کردند: موقعی که من در قم ساکن بودم، یکی از جوان هایی که با من رابطه داشت نامه ای به من نوشت که: فلانی! مرا برای سربازی طلبیده اند، شما دعا بفرمایید تا شاید از آن خلاص شوم. من هم به حرم حضرت معصومه علیها السلام رفتم و برای نجات او دعا کردم.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه