روزنه هایی از عالم غیب صفحه 185

صفحه 185

اثر نفرین مادر چند بچه یتیم

آیت اللَّه خزعلی می فرمودند: پاسبانی برای من نقل کرد که: زنی بچّه های یتیم داشت و برای امرار معاش خود باقلا می فروخت. روزی به او گفتم: بساط خود را جمع کن. گفت: نمی کنم، چون بچّه های یتیم دارم.

من از جمع کردن بساط او منصرف شدم، ولی رفیقی داشتم که به سراغ او رفت و گفت: جمع کن. زن گفت: نمی کنم. رفیق پاسبانم با لگد، دیگ باقلای او را روی زمین ریخت. پس از این جریان رفیق من پا درد شدید گرفت به نحوی که هرچه معالجه کرد، خوب نشد. عاقبت تصمیم گرفت به کربلا برود. وقتی به کربلا رسید، شب بود، هنگامی که صبح شد گفت: اثاث را بردارید تا به وطن برگردیم.

به او گفتند: چرا؟ گفت: حضرت عبّاس علیه السلام را دیشب در خواب دیدم و به من فرمود: به بچه های یتیم آن طور می کنی و بعد به این جا می آیی؟ اگر به حرم من بیایی، تو را مکافات می کنم. رفیقم زیارت نکرده برگشت.

روزی به نزد من آمد و گفت: فلانی! می توانی آن زن را پیدا کنی؟ من تفحص کردم و بالاخره آن زن را پیدا کردم. رو به او کرده و گفتم: یادت هست روزی پاسبانی با تو چه کرد؟ گفت: آری. هر شب او را نفرین می کنم که از پایش خیری نبیند. با او صحبت کردم تا او را به درِ خانه رفیق پاسبان خویش آوردم تا او از آن زن عذرخواهی کند. رفیق پاسبان با دیدن زن، از او تقاضای عفو و گذشت کرد و آن زن با بزرگواری خود از او درگذشت.

اثر نفرین مظلوم

مرحوم حجّه الاسلام آقای مجد، پدر مرحوم حجّه الاسلام شیخ مرتضی زاهد تهرانی در سفرنامه خود مطلبی را نوشته است که حاصل آن چنین است: در زمان

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه