روزنه هایی از عالم غیب صفحه 188

صفحه 188

1- 134. فرزند محدث بزرگوار مرحوم شیخ عبّاس قمی مؤلّف کتاب معروف مفاتیح الجنان.

شبی چهارده صلوات می فرستادم و از خدا می خواستم امر تازه ای را به من نشان دهد. در عالم خواب حاج میرزا عبّاس شیشه بر را دیدم که حیوانی رو به روی او نشسته و مزاحم اوست، آن حیوان بسیار وحشتناک بود. وی اظهار می داشت: این حیوان در اثر نارضایتی میرزا حسام پهلوان است.

از خواب بیدار شده شخصی را پیش میرزا حسام فرستادم تا از قضیه مطّلع شوم. میرزا حسام پس از فهمیدن جریان، اظهار داشت: بلی درست است، در اثر تهمتی که به من زده است، از او ناراضی هستم. بالاخره من پیش او رفته و او را راضی کردم که از حقّی که بر مرحوم میرزا عبّاس شیشه بر دارد، بگذرد. بعد حاج میرزا عبّاس را در عالم خواب دیدم که از شرّ آن حیوان خلاص شده است.

گرفتاری برزخی در اثر بدهکاری

یکی از موثّقین فرمود؛ پسرعمویم حاج حسین تهرانچی به نجف اشرف آمد و گفت: مرحوم آیت اللَّه العظمی حاج آقا حسین بروجردی پولی به من دادند که به سادات بروجردی که در نجف اشرف ساکن هستند بپردازم، ولی در اثنای مسافرت به این شهر مقدّس، در یکی از قهوه خانه های بین راهی این پول را از پاپیچ خودم درآوردم و در جیب بغل گذاشتم. وقتی از قهوه خانه بیرون آمدم، شخصی سر راه من ظاهر شد و به من تنه زد، سپس چند قدمی رفت و دوباره برگشت، این بار هر دو شانه مرا گرفت و برای رد گم کردن گفت: خدا پدرت را بیامرزد! چند روز قبل شانه من به کسی خورد (و ضمن نقل این داستان ساختگی) شانه مرا گرفت و تکان داد و رفت. پس از لحظاتی متوجّه جیب بغلم شدم، دیدم پول را دزدیده است.

پس از نقل این واقعه، حاج حسین تهرانچی رو به من کرد و گفت: آیا من ضامن این پول هستم یا نه؟ بعضی به او گفته بودند که ضامن نیستی، چون جای حفظ پول

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه