روزنه هایی از عالم غیب صفحه 203

صفحه 203

1- 140. از علمای تهران و امام جماعت مسجد حمام گلشن.

ناگهان دیدم درب منزل را می کوبند، از خواب بیدار شدم و نزدیک درب رفتم، کلون درب را بیرون آوردم ولی باز نشد. شخصی از پشت در گفت: آن قند را مصرف نکن، قند دیگری برای تو می رسد. بعد درب را که باز کردم هرچه نگاه کردم کسی پیدا نبود.

ایشان (حاج مصطفی) ادامه داد که: چیزی نگذشت که شخص دیگری قند آورد و من آن را مصرف کردم و دست به قند اولی هم نزدم. این جریان گذشت تا این که روزی با کسی که قند اولی را آورده بود، برخورد کردم. گفتم: این چه قندی بود که برای من آوردی؟ گفت: حاجی واللَّه خودم دزدی نکرده بودم، لکن از کسی طلب داشتم به جای بدهی خود این قند را داد، ولی معلوم بود که این قند دزدی است.

حاج آقا مصطفی از دنیا رفت، پسر ایشان نقل کرد که: پدرش را در عالم رؤیا دیده و حالش هم خوب بوده و از او می پرسد: بر شما چه گذشت؟ می گوید: یک دقیقه ناراحت بودم و بر من سخت گذشت تا آن که آقا امام حسین علیه السلام با تبسّم به دیدنم آمدند و مرا صدا زدند و فرمودند: حاج مصطفی! می دانی چرا یک دقیقه ناراحت بودی؟ این ناراحتی به خاطر آن بود که در خانه اخلاق خوبی نداشتی.

شنیدن صدای تسبیح موجودات

و نیز ایشان فرمودند: مرحوم آقای شیخ حسن معزّی از پدرش حاج شیخ مهدی معزّی تهرانی نقل کرد که یکی از اخیار از دنیا رفت، من در تشییع جنازه او حاضر شدم، دیدم حاج شیخ عبدالنبی نوری هم حاضر شده است، صحبت از برزخ و قبر شد، مرحوم حاج شیخ عبدالنبی نوری فرمود: من شش ماه است که صدای تسبیح موجودات را می شنوم و عالم برزخ را می بینم.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه