روزنه هایی از عالم غیب صفحه 227

صفحه 227

1- 161. مؤلّف کتاب مهذّب المغنی.

آگاهی مردگان از جریانات و امور

چون پدرم مرحوم آقای حاج سید مهدی خرّازی وصیت کرده بود که نماز و روزه برایشان بگیرم، از حاج عمویم که در مغازه پدرم مشغول کار بودند، خواستم مقداری پول بابت این جهت به من بدهند. ایشان فرمودند: فعلاً پول نداریم، این چک و سفته ها را بگیرید و برای این کار خرج کنید. گفتم: چک و سفته به درد افرادی که نماز استیجاری می خوانند، نمی خورد. ایشان فرمودند: ما فعلاً پول نقد نداریم و بالاخره ایشان نتوانستند پول بدهند. عاقبت چک و سفته ها را گرفته و به قم آمدم در حالی که چیزی از این جریان و موضوع به خانواده ام نگفته بودم.

روزی خانواده ام گفت: دیشب مرحوم پدرتان را در خواب دیدم، خواستم ایشان را نگاه دارم، گفت: نه، من می روم وقتی چک و سفته هایم وصول شد، آن وقت می آیم. به خانواده گفتم: پدرم درست فرموده است چک و سفته های ایشان در جیب من است پس از وصول به مصرف ایشان می رسد.

دستگیری قاتل توسط مقتول

اخوی گرامی جناب آقای خرّازی از آقای دوایی نقل کردند: آقای قاسمی از نوادگان مرحوم نیکومنش به قم می رفتند، دو نفر به عنوان همشهری سوار ماشین او می شوند. به قم که می رسند، اصرار می کنند ما را به منزلمان برسان، در آن جا به شما پول می دهیم. به درِ منزل می روند، راننده - آقای قاسمی - می گوید: من نماز نخوانده ام، اجازه می دهید که به منزل شما بیایم و نماز بخوانم! آنان موافقت می کنند. وقتی به منزل وارد می شود آماده وضو گرفتن می شود، آنان آقای قاسمی را خفه می کنند و کسان او به دنبال قاتل او می گردند. خانم آقای قاسمی وی را در عالم خواب می بیند و آقای قاسمی آدرس قاتلان را به او می دهد. خواب تکرار

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه