روزنه هایی از عالم غیب صفحه 250

صفحه 250

شیخ عبدالکریم حائری، یکی از قطب های صوفی های گنابادی همراه عده ای از اصحاب خویش به اراک آمد و بدین خاطر مجلس مناظره ای ترتیب داده شد.

مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری فرمودند: زمانی که من برای بحث و مناظره در مجلس او حاضر شدم، به او گفتم: خدا می داند که حقیقتاً مسترشد هستم و نیاز به مرشد حقیقی دارم و اگر مرشد حقیقی دست مرا نگیرد، یا بخیل است یا عاجز یا جاهل، و هیچکدام در مرشد حقیقی فرض ندارد.

سپس اضافه کردم: طایفه ای از صوفیه ادّعا می کنند ائمه علیهم السلام نور قمر بوده و خودشان نور شمس اند و به همین دلیل به احکام شرع نیز تعبّدی ندارند. گفت: ما جزو قسم دیگریم و این ادّعا را نداریم.

من به یکی از مریدان او (که بارها می گفت: مرشد ما جزو کسانی است که خود را شمس می داند و اتّفاقاً در آن مجلس، در میان همراهان او بود) گفتم: شما نگفتید مرشد ما جزو آن طایفه است؟ او انکار کرد، با این که این سخن را قبلاً به زبان آورده بود و بدین ترتیب معلوم شد که صداقت در کار نیست.

اهمّیت پوشیدن لباس روحانیت و داستان مرحوم علاّمه طباطبایی

مرحوم حجّه الاسلام و المسلمین حاج شیخ مجتبی اراکی مدیر کتابخانه مدرسه فیضیه قم، به نقل از مرحوم علاّمه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان فرمودند: در نجف اشرف که بودم، شخصی از ایران مخارج مرا قبول کرده و برای من، آن مخارج را حواله می کرد و امور من از همان حواله های او اداره می شد.

مدّتی به علت سخت گیری های دولت وقت حواله به من نرسید، من بدهکار شدم و ادای آن به قدری به طول انجامید که روزی طلب کاران مطالبه بدهی خود را از من کردند، بدین جهت خیلی ناراحت شدم و شب از ناراحتی نتوانستم بخوابم. صبح

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه