روزنه هایی از عالم غیب صفحه 309

صفحه 309

یکی از رفقای من به من تلفن کرد: فلانی! به زیارت فلانی که از کربلا آمده نمی آیی؟! گفتم: چرا! قرار گذاشت بیاید تأخیر کرد، گفتم: چرا تأخیر کردی؟ گفت: رجاءاً غسل کردم. با هم به دیدن آن شخص (از کسانی بود که با کاروان در مدّت شش روز به کربلا می روند و باز می گردند) رفتم. آن شخص دست به سر و سینه من کشید. رفیق من گفت: فلانی! من خوابی دیدم، ولی گفتم اگر این خواب را بگویم، ممکن است شما ترتیب اثر بدهی و بعد به دنبال عمل قلب نروی و فوت شوی و فرزندان شما مرا ملامت کنند، ولی حالا هرچه پیش بیاید باکی نیست.

گفت: من دیدم در مشهد، سر قبر حاج شیخ حسنعلی اصفهانی هستم، ایشان از قبر بیرون آمد و به من گفت: دست خود را بر روی قلب رفیقت بکش و به او بگو: عمل نکن، قلب تو خوب می شود. ایشان گفت: من گفتم دست خود را روی قلب من بکش. رفیق دست خود را روی قلب من کشید. به یکی از دکترهای قلب در شیراز مراجعه کردم، او پس از نیم ساعت معاینه با تعجّب گفت: قلب شما مانند بیست سال قبل کار می کند و خوب شده است.

مرحوم آقای حاج سید علی سیستانی

و نیز آقای سیدان فرمودند: مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی فرمود: من در اوایل امر از نظر معاش مشکل داشتم، پیش خود فکر کردم روزی چند ساعتی نامه نویسی کنم، چون خط خوبی داشتم. به دنبال این فکر، دیدم مرحوم حاج سید علی سیستانی(1) به محلّ ما آمدند و فرمودند: نامه نویسی بر تو حرام است، درس بخوان و مقداری پول به من دادند و رفتند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه