روزنه هایی از عالم غیب صفحه 314

صفحه 314

1- 207. صاحب کتاب حاشیه مکاسب.

مثل قبل جواب داد. زن بار سوم خواست، آخوند گفت: برو آبستن بشو! زن رفت و آبستن شد.

عنایت امام زمان علیه السلام

و نیز فرمودند که شخصی از آموزگاران قم به من گفت: یکی از بستگانم در آلمان درس می خواند، پس از مدّتی راهی ایران شد، ولی در بین راه، ماشین از مسیر منحرف شده و راه را گم کرد و خراب هم شد، راننده هرچه تلاش کرد نتوانست کاری بکند. او گفت: در این بین دیدم که ماشینی رسید و همه سرنشینان آن عرب هستند، یکی از آنان رفت سراغ راننده با زبان آلمانی به او گفت: این جا دست بگذار درست می شود. راننده اعتنایی نکرد، برای بار دوم گفت باز راننده اعتنایی نکرد، برای بار سوم آمرانه فرمود: آنچه را به تو می گویم انجام بده. راننده همان کار را انجام داد ماشین درست شد، سوار شدیم. بعد همان شخص مرا به نام خودم محمّد به فارسی صدا زد و فرمود: محمّد نماز را در اوّل وقت بخوان. بعد آن حضرت تشریف بردند.

طی الأرض

و نیز ایشان فرمودند که مرحوم آقای مطهّری فرمود: شخصی گفت که من در تهران خدمت آقایی رسیدم که جنبه عملی او بر جنبه علمی اش می چربید، دیدم آبگوشت سر بار دارد، کسی در کوچه صدا زد: شیره دارم، مقداری شیره خرید و در آبگوشت ریخت. به او گفتم: این چه غذایی می شود؟ گفت: خوب می شود. بعد به من گفت: می خواهی به زیارت حضرت معصومه علیها السلام برویم، من تا آن موقع به زیارت حضرت معصومه علیها السلام نرفته بودم، گفتم: آری. لباس او را گرفتم. چیزی نگذشت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه