روزنه هایی از عالم غیب صفحه 59

صفحه 59

1- 41. صاحب تألیفات فراوان.

از خواب بیدار شدم و صبح به نجف برگشتم، آقا دایی را دیدم که در رأیش تجدید نظر کرده و راضی شده که من به درس مشغول شوم. و همچنین چیزهای دیگری را که از امام حسین علیه السلام خواسته بودم، به من داده شد. بعد از آن به سراغ حاج رضا بقّال رفتم تا بدهی پدرم را بپردازم، اما مردم گفتند: او از کثرت سنّ و پیری به مغازه نمی آید.

به خانه اش رفته و گفتم: آقای سید محمود مرعشی به شما بدهکار است؟ گفت: می خواهی چه کنی؟ اصرار کردم، گفت: مقداری بدهکار است، ولی نمی دانم چه مبلغی به من بدهکار بوده.

گفتم: دفتر حساب را لطف کنید تا ببینم. گفت: دفتر در مغازه است.

به دکان او رفتم و دفتر را به دست آوردم، دیدم که در آن نوشته آقای سید محمود مرعشی بدهکار است، و همان مقدار را که پدرم در خواب گفته بود در دفتر دیدم. همان جا نیز من بدهکاری پدرم را پرداخت کردم.

آیت اللَّه آقای تجلیل فرمود که: آقا نجفی فرمود: سه حاجت داشتم:

1 - بتوانم دروس حوزوی را بخوانم.

2 - حافظه سرشاری نداشتم، خواستم که حافظه خوبی داشته باشم.

3 - نسبت به افراد بدبین نباشم، که آن حضرت همه را به من عنایت فرمود.

شفای ضعف بینایی چشم مرحوم آیت اللَّه العظمی آقای بروجردی

برخی از اساتید محترم ما از مرحوم آیت اللَّه العظمی بروجردی(1) نقل فرمودند: چشم من ضعیف بود، روزی از روزهای عزای امام حسین علیه السلام، مردم شهر بروجرد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه